1. The West's inaction has put millions of people at risk of starvation.
[ترجمه ترگمان]انفعال غرب میلیون ها نفر را در خطر قحطی قرار داده است
[ترجمه گوگل]بی عملی شدن غرب میلیون ها نفر را در خطر گرسنگی قرار داده است
2. He is bitter about the inaction of the other political parties.
[ترجمه ali.e] او از انفعال دیگر احزاب سیاسی، ناخشنود است
[ترجمه ترگمان]او نسبت به انفعال دیگر احزاب سیاسی تلخ است
[ترجمه گوگل]او در مورد بی احترامی احزاب سیاسی دیگر تلخ است
3. This announcement follows months of inaction and delay.
[ترجمه ترگمان]این اطلاعیه ماه ها انفعال و تاخیر را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]این اعلام ماهها پس از ماهها ناتوانی و تأخیر است
4. The police were accused of inaction in the face of a possible attack.
[ترجمه ترگمان]پلیس به انفعال در مواجهه با حمله احتمالی متهم شده بود
[ترجمه گوگل]پلیس به علت حمله احتمالی متهم شد
5. The speaker lashed at the government for its inaction.
[ترجمه ترگمان]سخنران به خاطر inaction به دولت حمله کرد
[ترجمه گوگل]سخنران به دلیل بی عملی بودنش در دولت بود
6. an editorial that excoriated the administration for its inaction.
[ترجمه ترگمان]سرمقاله ای که دولت را به خاطر انفعال خود مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]سرمقاله ای که دولت را برای بی عملی خود تحریک می کند
7. Several newspapers have criticized the President for inaction.
[ترجمه ترگمان]چندین روزنامه از رئیس جمهور برای inaction انتقاد کرده اند
[ترجمه گوگل]چند روزنامه از رئیس جمهور برای بی عملی انتقاد کرده است
8. Whatever the cause, the inaction that results is costly.
[ترجمه ترگمان]هر چه که باشد، انفعال که نتیجه آن هزینه بر است
[ترجمه گوگل]هر کدام از این دلایل، بی عدالتی است که نتیجه بسیار پر هزینه است
9. In this case, inaction is bad news for wage earners.
[ترجمه ترگمان]در این مورد، انفعال برای صاحبان دست مزد بد است
[ترجمه گوگل]در این مورد، بی عملی خبر بد برای دستمزد کارگران است
10. It induces nausea and thereby inaction, since nothing can be done to affect the essential condition: action requires illusion.
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد حالت تهوع و در نتیجه انفعال می شود چون هیچ چیز نمی تواند بر شرایط اساسی اثر بگذارد: اقدام به یک توهم نیاز دارد
[ترجمه گوگل]تهوع و تهوع ناشی از آن را ایجاد می کند، زیرا هیچ کاری نمی تواند برای تأمین شرایط لازم انجام شود: عمل نیاز به توهم دارد
11. Such inaction provides an ideal foil which leaves their assumed image of heterosexuality intact.
[ترجمه ترگمان]چنین inaction یک فویل ایده آل را فراهم می کند که تصویر فرضی آن ها را دست نخورده نگه می دارد
[ترجمه گوگل]چنین بی حرکتی یک فویل ایده آل را فراهم می کند که تصویر تصور شده خود را از ناهمگونی ناپایدار می کند
12. It can opt for the paralysis of inaction and, thus, remain trapped in a crisis of belief and fear.
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به ناتوانی در انفعال شود و در نتیجه در بحران باور و ترس گرفتار بماند
[ترجمه گوگل]این می تواند موجب فلج بی خبری و در نتیجه در بحران اعتقاد و ترس به دام افتاده باشد
13. Inaction creates nothing. Action creates success. Stephen Richards
[ترجمه ترگمان]Inaction هیچ چیزی خلق نمی کند عمل باعث موفقیت می شود استفان ریچاردز
[ترجمه گوگل]بی اثر چیزی ایجاد نمی کند اقدام موفقیت آمیز است استفان ریچاردز
14. It was impatient at this long inaction.
[ترجمه ترگمان]در این حرکت طولانی، بی تاب بود
[ترجمه گوگل]این بی تفاوتی در این بی وقفه طولانی بود
15. Nothing is more terrible than ignorance in action.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز وحشتناک تر از جهل و بی خبری نیست
[ترجمه گوگل]هیچ چیز وحشتناکتر از نادانی در عمل است
16. Deliberate in counsel, prompt in action.
[ترجمه ترگمان]Deliberate در عمل، فوری دست به کار شوید
[ترجمه گوگل]تعمق در وکیل، فوری در عمل
17. My assistant will now demonstrate the machine in action.
[ترجمه ترگمان]دستیار من هم اکنون دستگاه را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]دستیار من اکنون دستگاه را در عمل نشان می دهد
18. I had been in action bombarding the Normandy coast.
[ترجمه ترگمان]من در حال حمله به سمت ساحل \"نورماندی\" بودم
[ترجمه گوگل]من در عملیات بمباران سواحل نورماندی بودم
19. Is your machine still in action?
[ترجمه ترگمان]دستگاه تو هنوز فعاله؟
[ترجمه گوگل]آیا دستگاه شما هنوز در عمل است؟
20. Tonight PBS will air a documentary called "Democracy In Action".
[ترجمه ترگمان]امشب PBS مستندی به نام \"دموکراسی در عمل\" را پخش خواهد کرد
[ترجمه گوگل]PBS امشب یک مستند به نام 'دموکراسی در عمل' را پخش خواهد کرد
21. The election demonstrates democracy in action.
[ترجمه ترگمان]انتخابات نشان دهنده دموکراسی در عمل است
[ترجمه گوگل]انتخابات دموکراسی را در عمل نشان می دهد
22. Gibson became famous in action movies, but he has also played some more serious roles.
[ترجمه ترگمان]گیبسون در فیلم های اکشن مشهور شد اما نقش جدی تری نیز ایفا کرد
[ترجمه گوگل]گیبسون در فیلم های معروف معروف شد، اما او همچنین نقش برخی جدی تر بازی کرده است
23. 13 soldiers were killed and 10 wounded in action.
[ترجمه ترگمان]در این اقدام ۱۳ سرباز کشته و ۱۰ تن زخمی شدند
[ترجمه گوگل]13 سرباز کشته و 10 تن زخمی شدند
24. Many sodiers of both sides were killed in action.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از sodiers هر دو طرف در عملیات کشته شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خلبانان هر دو طرف در عملیات کشته شدند
25. Many soldiers were listed as missing in action.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سربازان در عمل گم شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سربازان به عنوان گم شده در عمل فهرست شده بودند
26. His intention took shape in action.
[ترجمه ترگمان]قصد او در عمل شکل گرفت
[ترجمه گوگل]قصدش در عمل شکل گرفت
27. I have not yet seen the machines in action.
[ترجمه ترگمان]هنوز ماشین ها را در عمل ندیده بودم
[ترجمه گوگل]من هنوز ماشین ها را در عمل دیده ام
28. Wounded in action, he was twice mentioned in dispatches.
[ترجمه ترگمان]او در این اقدام مجروح شد و دو بار در dispatches ذکر شد
[ترجمه گوگل]زخمی در عمل، او دو بار در اعترافات ذکر شده بود
29. He was reported missing in action.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که او در عمل گم شده است
[ترجمه گوگل]او در عمل گم شد