1. It wasn't a serious heart attack, but it gave him a terrible scare.
[ترجمه ترگمان]حمله قلبی جدی نبود، اما ترس وحشتناکی به او داد
[ترجمه گوگل]این یک حمله قلبی جدی نبود، اما به او یک ترس وحشتناک داد
2. Doctors said surgery could induce a heart attack.
[ترجمه ترگمان] دکترها میگن جراحی میتونه باعث حمله قلبی بشه
[ترجمه گوگل]پزشکان گفتند که جراحی می تواند یک حمله قلبی ایجاد کند
3. He died of a heart attack brought on by overwork.
[ترجمه ترگمان]او براثر یک حمله قلبی که از شدت کار زیاد شده بود درگذشت
[ترجمه گوگل]او از یک حمله قلبی که توسط کارهای بیشماری به وجود آمد، درگذشت
4. A third heart attack finally finished off the old man.
[ترجمه ترگمان]سرانجام حمله قلبی سوم به پایان رسید
[ترجمه گوگل]سومین حمله قلبی در نهایت مرد پیر را به پایان رساند
5. One sign of a heart attack is a tingling sensation in the left arm.
[ترجمه ترگمان]نشانه حمله قلبی یک حس سوزش در بازوی چپ است
[ترجمه گوگل]یک علامت از حمله قلبی احساس سوزش در بازوی چپ است
6. She died of a massive heart attack.
[ترجمه ترگمان] اون بخاطر حمله قلبی شدیدی مرد
[ترجمه گوگل]او از یک حمله قلبی عظیم جان خود را از دست داد
7. He suffered a fatal heart attack while cycling.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که دوچرخه سواری می کرد، دچار حمله قلبی مهلکی شده بود
[ترجمه گوگل]او در طی دوچرخه سواری از حمله قلبی مرگبار رنج می برد
8. He suffered a massive heart attack.
[ترجمه ترگمان] دچار حمله قلبی شدید شده
[ترجمه گوگل]او دچار حمله قلبی عظیم شد
9. He died of a heart attack.
[ترجمه ترگمان] اون بخاطر حمله قلبی مرد
[ترجمه گوگل]او از حمله قلبی جان خود را از دست داد
10. He suffered a mild heart attack.
[ترجمه ترگمان]از سکته قلبی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او یک حمله قلبی خفیف داشت
11. For most people a heart attack is a forceful reminder that they are mortal.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از افراد یک حمله قلبی یک یادآور قوی است که آن ها مهلک هستند
[ترجمه گوگل]برای اغلب افراد یک حمله قلبی یک یادآوری نیرومند است که آنها فانی هستند
12. She had her first heart attack the other day.
[ترجمه ترگمان] اون روز اول حمله قلبی کرده بود
[ترجمه گوگل]او اولین حمله قلبی خود را در روز دیگر داشت
13. He had a sudden heart attack while he was on holiday.
[ترجمه ترگمان]زمانی که او در تعطیلات بود، سکته قلبی کرد
[ترجمه گوگل]او در حالی که در تعطیلات بود حمله ناگهانی قلبی داشت
14. He collapsed and died of a heart attack.
[ترجمه ترگمان]او سقوط کرد و از سکته قلبی درگذشت
[ترجمه گوگل]او فرو ریخت و در اثر حمله قلبی جان خود را از دست داد