1. Too bad the yarn is interwoven with illogic, inconsistency and outright balderdash.
[ترجمه ترگمان]خیلی بد است که نخ با illogic، ناهماهنگی و balderdash کامل درهم آمیخته باشد
[ترجمه گوگل]خیلی باحاله، نخ با ناهماهنگی، ناسازگاری و بولدرداش کاملا درهم آمیخته است
2. Something quite illogic, if these two juxtaposed reverse direction sewers are looked at within the same big picture.
[ترجمه ترگمان]اگر این دو جهت خلاف جهت معکوس باشند، در همان تصویر بزرگ به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]چیزی کاملا منطقی است، اگر این دو کانکتور روبرو به سمت چپ به صورت یک تصویر بزرگ به نظر برسند
3. Well, I think that points out the illogic of the policy from a security point of view.
[ترجمه ترگمان]خوب، من فکر می کنم که این موضوع جنبه های سیاسی سیاست را از نقطه نظر امنیتی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]خوب، من فکر می کنم که منطق سیاست را از یک دیدگاه امنیتی ارایه می کند
4. I pity the fool who's illogic.
[ترجمه ترگمان]من به این احمق که خلاف منطق است ترحم می کنم
[ترجمه گوگل]من احمق است که منطقی است
5. Illogic song "Hate in a Puddle" good stuff.
[ترجمه ترگمان]آواز illogic \"نفرت در چیزهای خوب\"
[ترجمه گوگل]آهنگ های نجیب زاده 'Hate in a Puddle' چیزهای خوب
6. Studies on the illogic thinking, taste psychology and visual psychology of ultra-realism can reveal the process of visual transformation design and the component of visual structure more integrally.
[ترجمه ترگمان]مطالعات در زمینه تفکر illogic، روان شناسی چشایی و روان شناسی بصری of می تواند فرآیند طراحی دگرگونی بصری و مولفه های ساختار بصری را بیشتر نشان دهد
[ترجمه گوگل]مطالعات تفکر نادری، روانشناسی طعم و روانشناسی بصری فوق العاده واقعگرایانه می تواند فرایند طراحی تحول بصری و جزء ساختار بصری را به صورت یکپارچه نشان دهد
7. Now some methods deciding discount rate are illogic, some can not to calculate a few important parameter therein to .
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر برخی از روش ها که در مورد نرخ تنزیل تصمیم گیری می کنند illogic هستند، برخی نمی توانند چند پارامتر مهم را در آن محاسبه کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر برخی از روش های تصمیم گیری نرخ تنزیل منطقی هستند، برخی نمی توانند چند پارامتر مهم را در آن محاسبه کنند
8. Illogic often reigns and markets are enormously inefficient despite what the academics believe.
[ترجمه ترگمان]علی رغم آنچه که دانشگاهیان به آن اعتقاد دارند، illogic اغلب حکمفرما است و بازارها بسیار ناکارآمد هستند
[ترجمه گوگل]بی نظیری اغلب حکومت می کند و علیرغم آنچه که دانشگاهیان معتقدند، بازارها بسیار بی اثر هستند
9. Therefore different modes of thinking would lead to some illogic and ambiguous sentences in Chinese language.
[ترجمه ترگمان]بنابراین حالت های مختلف تفکر منجر به جملات مبهم و مبهم در زبان چینی می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، روش های مختلف تفکر به برخی از احادیث متضاد و مبهم در زبان چینی منجر می شود
10. These hard times have revealed a new wrinkle to that illogic: Our budgets reflect more than our personal needs.
[ترجمه ترگمان]این زمان های دشوار، چین و چروک جدید را به این illogic نشان داده اند: بودجه ما بیش از نیازهای شخصی ما را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این سختی ها یک چروک جدید را به این نگرانی نشان داده اند: بودجه های ما بیش از نیازهای شخصی ما را منعکس می کند
11. They threw their King Kong together with an unthinking haste that accounts for its zany illogic.
[ترجمه ترگمان]با عجله خود را به هنگ کنگ پرتاب کردند و با شتابی که خلاف منطق خود بود، با هم دست و پا زدند
[ترجمه گوگل]آنها پادشاه کنگ خود را با یک عجله غیرمنتظره که به خاطر منطق منطقی خود می اندیشیده اند انداختند
12. But Mr. Houghton had fought in the First World War alongside both Americans and French, and had come - by who knows what illogic? - to a settled detestation of both countries.
[ترجمه ترگمان]اما \"Houghton\" در جنگ جهانی اول در کنار هم آمریکایی ها و هم فرانسوی جنگید و از کجا آمده بود - - کسی که می داند what چیست؟ نفرت از هر دو کشور
[ترجمه گوگل]اما آقای هاوتون در جنگ جهانی اول در کنار آمریکایی ها و فرانسوی ها جنگید و با چه کسی می دانست چه چیزی منطقی است؟ - به یک معامله متفرقه از هر دو کشور
13. I'm uploading the entire Celestial Clockwork Album made by Illogic.
[ترجمه ترگمان]من در حال آپلود کامل و کامل Clockwork هستم که توسط illogic ساخته شده است
[ترجمه گوگل]من آپلود کل آلبوم Clockwork سیاره ساخته شده توسط Illogic