1. he was dangling with a halter around his neck
او از طنابی به دور گردنش آویزان بود.
2. he tied the ass to the tree with its halter
او خر را با افسارش به درخت بست.
3. She was dressed in a halter top and shorts.
[ترجمه ترگمان]لباسی با افسار و شلوارک پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او در یک کت و شلوار کوتاه لباس پوشید
4. Jen was wearing black shorts and a halter.
[ترجمه ترگمان]جن شلوارک مشکی و افسار halter بود
[ترجمه گوگل]جین شلوار سیاه و سفید را پوشید
5. Hazar, an Arabian stallion, felt that halter classes at shows were rather beneath his dignity.
[ترجمه ترگمان]هزار، یک اسب نر عربی، احساس می کرد که در طبقات مختلف فقط با وقار و متانت رفتار می شود
[ترجمه گوگل]هزر، عصای عربی، احساس کرد که کلاس های هاربر در نمایشگاه ها نه تنها زیر سلطه او بود
6. It was a halter for Ram Rahim.
[ترجمه ترگمان]این یک افسار برای رحیم خان بود
[ترجمه گوگل]این برای رام رحیم مزخرف بود
7. She was wearing a halter dress the colour of flame that had wilted in the first hour.
[ترجمه ترگمان]لباسی را که در ساعت اول پژمرده شده بود به تن داشت
[ترجمه گوگل]او لباس پوشیدنی رنگی از شعله ای که در ساعت اول از بین رفته بود پوشید
8. Win the mare or lose the halter.
[ترجمه ترگمان]یا مادیان را ببرید یا افسار خر را از دست بدهید
[ترجمه گوگل]برنده مسابقه و یا از دست دادن
9. A red print halter top lowa silky, royal blue - and - purple, above - the - knee sheath dress are party - perfect options . . .
[ترجمه ترگمان]یک عبارت قرمز از جنس کتان مرغوب، ابریشمی سلطنتی، بنفش و بنفش که بالای زانو قرار دارد، گزینه های بی نظیری است
[ترجمه گوگل]یک چاپ قرمز چاپگر بالا پایین ابریشمی، رنگی آبی - و - بنفش، بالاتر از - لباس پاشنه زانو حزب - گزینه های عالی است
10. To a greedy eating horse a short halter.
[ترجمه ترگمان]به یک اسب حریص و حریص که افسار کوتاهی داشت
[ترجمه گوگل]به یک اسب حریص حریص کوتاه
11. Mention not halter in the house of him that was hanged.
[ترجمه ترگمان]فقط افسار را در خانه او نگه دارید که به دار آویخته شده باشد
[ترجمه گوگل]در خانه ای که به دار آویخته شده بود، نجس نمی شود
12. Mr. Vinegar took hold of the cow's halter and led her up and down the street.
[ترجمه ترگمان]آقای سرکه افسار خر گاو را گرفت و از خیابان بالا و پایین برد
[ترجمه گوگل]آقای سرکه سرباز گاو را نگه داشت و او را به خیابان و خیابان برد
13. All-over ruching Halter neckline Ties at back neck 19" from waist Hand wash. Dry flat. "
[ترجمه ترگمان]\"- All ruching neckline\" (at ruching neckline)در \"back ۱۹ halter\" (۱۹ neck neckline)، \" \"۱۹\" (Ties neck)، \" \"from\" (Ties waist Hand)\"(from Hand Hand)\" (from waist Hand)\" این تخت خشک است \"
[ترجمه گوگل]دستبند گردن کلاه بر روی گردن گردن 19 'از کمر دست شستشو خشک شدن تخت '
14. He put a halter on the horse.
[ترجمه ترگمان]افسار اسب را کشید
[ترجمه گوگل]او بر روی اسب گذاشت
15. Name not a halter in his house that hanged himself.
[ترجمه ترگمان]اسمی که خودش دار می زد، یک افسار نبود
[ترجمه گوگل]نام خانه ای که در خانه اش ندیده اید، خود را به دار آویخته است