کلمه جو
صفحه اصلی

ignescent


معنی : اتشی، محترقه، جرقهزن، جرقه دار
معانی دیگر : آتشگیر

انگلیسی به فارسی

جرقه زن، محترقه، جرقه دار، اتشی


چراغ قوه، جرقهزن، محترقه، جرقه دار، اتشی


مترادف و متضاد

اتشی (صفت)
furious, frenzied, frenetic, frantic, ignescent

محترقه (صفت)
igneous, ignescent

جرقه زن (صفت)
ignescent

جرقه دار (صفت)
snappy, ignescent


کلمات دیگر: