کلمه جو
صفحه اصلی

illuminator


معنی : مذهب
معانی دیگر : (شخص یا چیز) روشن کننده، نور افکن، فروغ افکن، تذهیب کار، مصور، اذین بند، ایین بند، چراغانی

انگلیسی به فارسی

(شخص یا چیز) روشن کننده، نور افکن، فروغ افکن


تزیین کننده‌ی نسخههای خطی و متون، تذهیب کار


روشن کننده، مذهب


انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that illuminates; source of light; illustrator

مترادف و متضاد

مذهب (اسم)
sect, faith, religion, denomination, illuminator, gilder

جملات نمونه

1. The adjustable IR illuminator provides nighttime and low-light video surveillance, illuminating distances from 100 to 660 feet.
[ترجمه ترگمان]The IR قابل تنظیم، نظارت ویدیویی شبانه و کم نور را فراهم می کند، فواصل را از ۱۰۰ تا ۶۶۰ پا تشخیص می دهد
[ترجمه گوگل]چراغ روشنایی IR قابل تنظیم نوردهی تصویری شبانه و نور کم را فراهم می کند، فاصله های روشنایی از 100 تا 660 فوت را فراهم می کند

2. The passive radar based on external illuminator is a new radar system.
[ترجمه ترگمان]رادار غیر فعال مبتنی بر illuminator خارجی یک سیستم رادار جدید است
[ترجمه گوگل]رادار مجهز به چراغ خارجی یک سیستم رادار جدید است

3. A built-in illuminator allows us-ers to see clearly, even in total darkness. The viewer runs on a single AA battery for up to 60 hours and is water and fog resistant.
[ترجمه ترگمان]یک illuminator توکار به ما اجازه می دهد تا به طور واضح و حتی در تاریکی کامل آن ها را ببینیم بیننده به مدت ۶۰ ساعت بر روی یک باتری (AA)حرکت می کند و در برابر آب و مه مقاوم است
[ترجمه گوگل]روشنگر ساخته شده به ما اجازه می دهد تا به وضوح، حتی در تاریکی کامل بیننده بر روی یک باتری واحد AA تا 60 ساعت و مقاوم در برابر آب و مهار است

4. Illuminator of Darkness, Destroyer of Evil, Lamp of Wisdom, I call to Thee!
[ترجمه ترگمان]ای Illuminator از تاریکی، از Lamp، Lamp از عقل، به تو زنگ می زنم!
[ترجمه گوگل]روشنفکر تاریکی، ویرانگر شر، لامپ حکمت، به سوی تو می آیم!

5. But on the low position illuminator becomes another questionable point to be.
[ترجمه ترگمان]اما در موقعیت پایین، illuminator به یک نقطه مبهم دیگر تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]اما در روشنایی کم موقعیت دیگر نقطه نظر مشکوک می شود

6. Bistatic radar based on regarding FM broadcast as illuminator has potential "four countering" advantages.
[ترجمه ترگمان]رادار bistatic مبتنی بر پخش رادیو اف ام به عنوان illuminator دارای پتانسیل \"چهار مبارزه\" است
[ترجمه گوگل]رادار بیستاکتیو بر اساس پخش FM به عنوان روشن کننده دارای مزایای بالقوه 'چهار مبارزه' است

7. The Illuminator must find his sister in the dark.
[ترجمه ترگمان]The باید خواهرش را در تاریکی پیدا کند
[ترجمه گوگل]روشنگر باید خواهرش را در تاریکی پیدا کند

8. Discusses the design of cold light illuminator and the design of lens used in grating projection.
[ترجمه ترگمان]در مورد طراحی نور سرد و طراحی لنز مورد استفاده در تصویر پنجره دار بحث می کند
[ترجمه گوگل]طراحی چراغ روشنایی سرد و طراحی لنز مورد استفاده در طراحی مشبک را مورد بحث قرار می دهد

9. Target detection by extra illuminator is a hotspot in electronic warfare with "four countering" potential advantages for passive radar.
[ترجمه ترگمان]تشخیص هدف توسط illuminator اضافی نقطه کانونی در جنگ های الکترونیک با \"چهار مبارزه با\" مزایای بالقوه \" برای رادار پاسیو است
[ترجمه گوگل]تشخیص هدف با چراغ اضافی یک نقطه کانونی در جنگ الکترونیک با مزایای بالقوه 'چهار مبارزه' برای رادار های منفعل است

10. Discusses the design of the cold light illuminator and the design of lens used in grating projection.
[ترجمه ترگمان]در مورد طراحی نور سرد و طراحی لنز مورد استفاده در تصویر پنجره دار بحث می کند
[ترجمه گوگل]طراحی چراغ نور سرد و طراحی لنز مورد استفاده در طراحی مشبک را مورد بحث قرار می دهد

11. Finally, the dimensions of the illuminator were optimized based on the irradiance model.
[ترجمه ترگمان]در نهایت ابعاد of براساس مدل تشعشعات بهینه شدند
[ترجمه گوگل]در نهایت، ابعاد روشنگر به واسطه مدل تابش بهینه شده است

12. This invention is to make a mirror illuminator usable as an illuminator for the card holder or accessory case of a sun visor main body.
[ترجمه ترگمان]این اختراع استفاده از یک آینه به عنوان یک illuminator برای نگهدارنده کارت یا مورد لوازم جانبی یک بدنه اصلی آفتاب گیر است
[ترجمه گوگل]این اختراع این است که یک چراغ آینه قابل استفاده به عنوان روشن کننده برای دارنده کارت و یا مورد جانبی یک بدن اصلی آفتاب آفتاب است

13. High-powered illuminator that lights your way for safety and generates sharp visible-light images.
[ترجمه ترگمان]illuminator های با قدرت بالا که مسیر شما را برای ایمنی روشن می کنند و تصاویر روشنی از نور را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]روشنگر روشنایی که راه را برای ایمنی روشن می کند و تصاویری با نور قابل مشاهده را تولید می کند

14. Stained peels or thin sections may be enhanced by using a complementary filter on the illuminator.
[ترجمه ترگمان]پوست آلوده و یا بخش های نازک ممکن است با استفاده از فیلتر مکمل بر روی illuminator افزایش یابد
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک فیلتر مکمل در روشنایی، می توان از لکه های رنگی و یا بخش های نازک استفاده کرد

پیشنهاد کاربران

illuminator
در میکروسکوپ
منبع نور میکروسکوپ را گویند

چراغ, چیزی که نور تولید میکنه

منبع الهام

منبع نور

نورافکن

روشنگر


کلمات دیگر: