کلمه جو
صفحه اصلی

imprecation


معنی : لعن، نفرین، تضرع
معانی دیگر : لعنت، فحش، ناسزا

انگلیسی به فارسی

لعن، نفرین، تضرع


انگلیسی به انگلیسی

• curse
an imprecation is something insulting that someone says to a person they are very angry with; a formal word.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a curse, uttered or thought of.
مشابه: curse, malediction

- The prisoner muttered imprecations at the guards as they returned him to his cell.
[ترجمه ترگمان] وقتی که او را به سلولش بردند، محبوس با صدای خشنی به نگهبانان گفت:
[ترجمه گوگل] زندانی در حالی که آنها را به سلولش بازگردانده بود، دروغ می گوید

(2) تعریف: the act of invoking evil on another.

مترادف و متضاد

Synonyms: malediction, swearing, curse


لعن (اسم)
ban, cursing, damnation, imprecation, malediction

نفرین (اسم)
curse, cuss, imprecation, malison, execration

تضرع (اسم)
supplication, orison, imprecation, suppliance

blasphemy


جملات نمونه

1. The old woman walked along the street muttering imprecations.
[ترجمه ترگمان]پیرزن در حالی که زیر لبی فحش می داد از خیابان گذشت
[ترجمه گوگل]زن پیرمرد در کنار خیابان ها می لرزید

2. He was happy to combine in the same imprecation the two things which he most detested, Prussia and England.
[ترجمه ترگمان]او از ترکیب دو چیزی که از همه تنفر داشت و پروس و انگلیس تنفر داشت خوشحال بود
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که با دو دستگی دو طرفه، پروس و انگلستان را به هم نزدیک کند

3. Imprecation you, help them more again some.
[ترجمه ترگمان]imprecation کن، بازم بهشون کمک کن
[ترجمه گوگل]شما را مجذوب خود می کنید، بعضی دیگر به آنها کمک کنید

4. Let I not imprecation I of pain and sufferings will stop.
[ترجمه ترگمان]بگذار از درد و رنج جلوگیری کنم
[ترجمه گوگل]اجازه ندهم که من درد و رنج را از بین ببرم

5. The one leaf represents imprecation.
[ترجمه ترگمان]برگ از این نفرین استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یک برگ نشان دهنده تزکیه است

6. Let me do not pray to get the asylum in the inclemency, But pray the ability fearlessness of face them, Let I not imprecation I of pain and sufferings will stop, But beg my heart and can conquer it.
[ترجمه ترگمان]بگذار من دعا نکنم که در میان inclemency و در میان inclemency و یا به خاطر ترس و ترس از مقابله با آن ها دعا کنم، بگذار از درد و رنج جلوگیری کنم، اما از صمیم قلب التماس می کنم که آن را فتح کنم و بر آن غلبه کنم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید دعا کنم که پناهندگی را در ذهنم بیاورم، اما دعا می کنم که بی تردید آنها را به چهره بسپارم، اجازه ندهم که من درد و رنج را از بین ببرم، اما قلبم را محکم می کنم و می توانم آن را تسخیر کنم

7. Breeze, very clean, I shut a last eye, my hands match ten, the moon of my imprecation tonight, don't be piercing I drift on water of sadness.
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی تمیز است، چشمانم را می بندم، دستم به ساعت ده، یعنی هلال ماه، انگار که به خاطر غم و اندوه خود را به دریا می اندازم
[ترجمه گوگل]نسیم، بسیار تمیز، آخرین چشمم را بسته است، دستانم ده روز، ماه امشب امتناع من، پر سر و صدا نیست، من در آب غم و اندوه رانندگی می کنم

8. Warm have never loved me. However he enjoy I serve. This contribution that offers sacrifices to should be, the repay that imprecation wears the absolute being.
[ترجمه ترگمان]گرمی هرگز مرا دوست نداشته با این حال، از خدمت من لذت می برد این کمکی که قربانی می دهد باید این باشد که repay که نفرین می کند مطلق باشد
[ترجمه گوگل]گرم هرگز من را دوست نداشت با این حال او از من لذت می برد این سهم که قربانی می دهد باید باشد، بازپرداخت این خراب شدن، مطلق بودن را می پوشاند

9. Subjunctive mood is a verb form, indicating the speakers intention and attitude, including order, suggest, wish, hypothesis, politeness, imprecation etc.
[ترجمه ترگمان]حالت Subjunctive یک شکل فعل است که نشان دهنده قصد و نگرش speakers، از جمله سفارش، اظهار، اظهار، فرضیه، ادب، imprecation و غیره است
[ترجمه گوگل]خلق ذهنی یک فرم فعلی است که نشان می دهد قصد و نگرش سخنرانان، از جمله نظم، پیشنهاد، آرزو، فرضیه، معنویت، تحقیر و غیره

10. The concrete adversaria and miscellanies of its folk - custom embody imprecation of people for health and auspicious.
[ترجمه ترگمان]The عینی و miscellanies از مردم آن، embody از افراد برای سلامتی و سعادت هستند
[ترجمه گوگل]مخالفان بتونی و مخالفان عامیانه آن - سفارشی کردن مردم را به خاطر سلامتی و خوشبختی می اندازند

11. Wear the tidy empress, the parents will take kid last Japanese absolute being agency, imprecation and thank god to bring the kid the health with the happiness.
[ترجمه ترگمان]از امپراطریس مرتب استفاده کنید، والدین آخرین نفر آخر ژاپن را رها می کنند، نفرین می کنند و خدا را شکر می کنند که سلامتی را با شادی همراه سازد
[ترجمه گوگل]پوشیدن حبیب مرتب، پدر و مادر بچه آخرین اعدام در ژاپن را به عنوان آژانس، تقلید و خدا را شکر را به سلامت بچه با خوشبختی

He was muttering imprecations as he worked.

او در حین کار کردن، زیر لبی نفرین می‌کرد.



کلمات دیگر: