1. from time immemorial
از زمان های کهن
2. Her family had farmed that land since time immemorial.
[ترجمه ترگمان]خانواده اش از زمان های بسیار دور آن سرزمین را پرورش داده بودند
[ترجمه گوگل]خانواده اش از آن زمان بسیار قدیم بوده است
3. She said it was the immemorial custom of the villagers to have a feast after the harvesting.
[ترجمه ترگمان]او گفت رسم دیرین روستاییان این است که پس از برداشت محصول جشن بگیرند
[ترجمه گوگل]او گفت که این عادت قدیم روستاییان پس از برداشت، یک جشن است
4. Markets have been held here since time immemorial.
[ترجمه ترگمان]از مدت ها پیش در اینجا Markets به وجود آمده بود
[ترجمه گوگل]بازارها از زمان بسیار قدیم در اینجا برگزار شده است
5. It has remained virtually unchanged since time immemorial.
[ترجمه ترگمان]آن از زمان های بسیار دور تقریبا بدون تغییر باقی مانده است
[ترجمه گوگل]از زمان بسیار قدیم تقریبا باقی مانده است
6. History shows a variety of such sources: immemorial custom, divine law, the law of nature, a constitution.
[ترجمه ترگمان]تاریخ انواع مختلفی از این منابع را نشان می دهد: عرف، قانون الاهی، قانون طبیعت، قانون اساسی
[ترجمه گوگل]تاریخچه انواع مختلفی از این منابع را نشان می دهد: آداب و رسوم قدیم، قانون الهی، قانون طبیعت، قانون اساسی
7. Immemorial folklore confirmed the division of tasks.
[ترجمه ترگمان]فولکلور immemorial تقسیم وظایف را تایید کرده اند
[ترجمه گوگل]فولکلور قدیس تقسیم وظایف را تایید کرد
8. Below all these strata lay the immemorial peasant base of straight barter and the still-important tax in kind.
[ترجمه ترگمان]در زیر همه این لایه ها، پست روستایی که از قدیم به طور مستقیم مبادله می شد و مالیات هنوز هم مهم بود، قرار داشت
[ترجمه گوگل]در زیر تمام این اراضی، پایه ی قدیم دهقانان مبادله مستقیم و مالیات باقی مانده در نوع خود قرار دارد
9. From time immemorial, it seems, pitching signs have been standard.
[ترجمه ترگمان]از زمان های بسیار دور، به نظر می رسد که این نشانه ها استاندارد بوده اند
[ترجمه گوگل]از زمان بسیار قدیم، به نظر می رسد، نشانه های سنگ فرش استاندارد بوده است
10. These precedents encouraged lawyers to talk of the immemorial law of the Salian Franks under which women were excluded from the succession.
[ترجمه ترگمان]این سوابق وکلا را تشویق کرد تا درباره قانون بسیار قدیم of فرانک، که در آن زنان از جانشینی برکنار شده بودند، سخن بگویند
[ترجمه گوگل]این موارد، وکالت را تشویق کردند تا از قانون قدیم سالن های فرانک صحبت کنند که تحت آن زنان از جانب مستضعفان محروم شدند
11. Elementary teachers from time immemorial have used themes in their teaching.
[ترجمه ترگمان]معلمان ابتدایی از زمان های بسیار دور، موضوعات آموزشی خود را مورد استفاده قرار داده اند
[ترجمه گوگل]معلمان ابتدایی از زمان بسیار قدیم از موضوعات در آموزش خود استفاده کرده اند
12. Since time immemorial, boys have climbed the water tower.
[ترجمه ترگمان]از زمان قدیم، بچه ها از برج آب بالا رفتند
[ترجمه گوگل]از زمان بسیار قدیم، پسران به برج آب برسند
13. Its real origins lie deep in the immemorial history of the Near East.
[ترجمه ترگمان]ریشه های واقعی آن عمیقا در تاریخ قدیم خاور نزدیک وجود دارد
[ترجمه گوگل]ریشه های واقعی آن عمیق در تاریخ قدیم شرقی خاور نزدیک است
14. There have been ponies on Dartmoor from time immemorial.
[ترجمه ترگمان]از زمان های قدیم، دارت مور روی دارت مور وجود داشته است
[ترجمه گوگل]از دوران بسیار قدیم، Dartmoor پنهانی شده است