1. I was the owner of a harmonium as well as the basket and the wool.
[ترجمه ترگمان]من صاحب یک ارگ بودم، مثل سبد و پشم
[ترجمه گوگل]من صاحب یک هماهنگی و همچنین سبد و پشم بودم
2. This has replaced the old portable harmonium so familiar to former generations of service personnel.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک ارغنون قابل حمل قدیمی که با نسل های پیشین پرسنل خدمت آشنا هستند، جایگزین شده است
[ترجمه گوگل]این هارمونی قابل حمل قدیمی که به نسل های پیشین پرسنل خدماتی مشهور است جایگزین شده است
3. He pushed the harmonium into the place where the mangle had stood, then sat down to sup his mug of tea.
[ترجمه ترگمان]ارگ را به جایی که ماشین اتوکشی در آن قرار داشت هل داد، سپس نشست تا فنجان چایش را بخورد
[ترجمه گوگل]او هارمونی را به جایی که لگن ایستاده بود برانگیخت و سپس به لیوان چای رفت
4. They rather had me over the harmonium.
[ترجمه ترگمان]آن ها ترجیح دادند من را روی ارگ بگذارند
[ترجمه گوگل]آنها نسبت به هماهنگی من داشتند
5. With liberal use of glockenspiel, harmonium and mouth organ, it sounds like Brion found his instruments in a playgroup toy box.
[ترجمه ترگمان]با استفاده لیبرال از glockenspiel، ارغنون و ارگ، به نظر می رسد که Brion ابزار خود را در یک جعبه اسباب بازی playgroup پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]با استفاده لیبرال از glockenspiel، ارگان هارمونیم و دهان، آن را به نظر می رسد مانند Brion ابزار خود را در یک جعبه اسباب بازی بازی گروه یافت
6. I can play some instruments like Erhu, piano, harmonium, but I just play baby music.
[ترجمه ترگمان]من می توانم بعضی از آلات موسیقی مانند erhu، پیانو و ارغنون را بازی کنم، اما من فقط موسیقی بچه را بازی می کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم بعضی از ابزارهایی مثل Erhu، پیانو، هارمونیم را بازی کنم، اما فقط موسیقی کودکم را بازی می کنم
7. He hired a harmonium.
[ترجمه ترگمان]ارگ را اجیر کرد
[ترجمه گوگل]او هارمونی را استخدام کرد
8. However, what caught my eye most was a highly polished harmonium.
[ترجمه ترگمان]با این همه، چیزی که چشمم را گرفته بود، بیش از همه یک ارگ عالی بود
[ترجمه گوگل]با این حال، آنچه بیشتر چشم من را گرفت، یک هماهنگی بسیار جلا بود
9. In his band are Tony Cedras, alternating between accordion and harmonium.
[ترجمه ترگمان]در گروه او تونی Cedras، که در میان accordion و ارگ به سر می برد
[ترجمه گوگل]در گروه او، تونی Cedras، متناوب بین آکاردئون و هماهنگ است
10. Then when we had eaten tea she said she was going to play the harmonium.
[ترجمه ترگمان]بعد، موقعی که چای خوردیم، گفت که دارد ارگ می زند
[ترجمه گوگل]سپس وقتی چای خوردیم، گفت: میخواد هارمونی رو انجام بده
11. Both songs incorporate traditional Qawwali drumming and use of the harmonium.
[ترجمه ترگمان]هر دو این آهنگ ها با استفاده از طبل و استفاده از ارغنون سنتی استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]هر دو آهنگ متمایز کننده موسیقی سنتی Qawwali و استفاده از هارمونی
12. He encouraged the three of us to recite, and sing and play the harmonium.
[ترجمه ترگمان]او سه نفر از ما را تشویق کرد که شعر بخوانند و آواز بخوانند و ارگ بزنند
[ترجمه گوگل]او سه نفر را به خواندن و آواز خواندن و هماهنگی آن تشویق کرد
13. Eventually he built up a collection of bells which he played in time to the tunes he would play on his harmonium.
[ترجمه ترگمان]سرانجام مجموعه ای از زنگوله را که به موقع به آهنگ نواختن ارگ نواخته می شد، ساخته بود
[ترجمه گوگل]در نهایت او مجموعه ای از زنگ هایی را که او در زمان پخش آهنگ هایی که بر روی هارمونی او بازی می کرد، ساخته بود
14. Another day we returned to find an empty space where my harmonium should have been.
[ترجمه ترگمان]یک روز دیگر برای پیدا کردن یک فضای خالی که harmonium در آن بود، بازگشتیم
[ترجمه گوگل]روز دیگر ما برای پیدا کردن یک فضای خالی که هارمونی من باید باشد، برگشتم