1. ginger beer
شربت زنجبیل
2. ginger stings the mouth
زنجبیل دهان را می سوزاند.
3. Use a piece of fresh ginger to impart a Far-Eastern flavour to simple ingredients.
[ترجمه آرمان مسگری] از یک تکه زنجبیل تازه استفاده کنید تا عطر و طعم غذا های خاور دور را به ترکیبات و مواد ساده بدهد .
[ترجمه ترگمان]از یک تکه از زنجبیل تازه استفاده کنید تا یک طعم دور از شرقی را به ترکیبات ساده بدهد
[ترجمه گوگل]از یک قطعه زنجبیل تازه استفاده کنید تا عطر و طعم Far Eastern را به مواد ساده اضافه کنید
4. Jill dunked her ginger biscuit in her tea.
[ترجمه ترگمان]جیل بیسکوییت زنجبیلی در چایش ریخت
[ترجمه گوگل]جیل بیسکویت زنجبیل خود را در چای خود گذاشت
5. The plump ginger kitten had settled comfortably in her arms and was purring enthusiastically.
[ترجمه ترگمان]بچه گربه خپله با آرامش در آغوش داشت و با شور و شوق شروع به خر خر می کرد
[ترجمه گوگل]بچه گربه اشباع شده زنجبیل به آرامی در آغوش خود سکونت داشت و مشتاقانه مات و مبهوت شد
6. I set up a ginger group on the environment.
[ترجمه ترگمان]من یک گروه زنجبیل (ginger)را روی محیط زیست ایجاد کردم
[ترجمه گوگل]من یک گروه زنجبیل بر روی محیط زیست ایجاد کردم
7. The football team needs a bit more ginger in it.
[ترجمه ترگمان]تیم فوتبال به کمی زنجبیل (it)نیاز دارد
[ترجمه گوگل]تیم فوتبال نیاز به کمی زنجبیل بیشتری دارد
8. The Prime Minister appointed some new ministers to ginger up her administration.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر برخی از وزیران جدید را به زنجبیل منصوب کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر بعضی از وزرای جدید را به زنجیر دولتش اختصاص داد
9. The ginger gives the dish a wonderful spicy flavour.
[ترجمه ترگمان]زنجبیل غذایی خوش مزه و خوش مزه به غذا می دهد
[ترجمه گوگل]زنجبیل طعم طعم فوق العاده ای را به آن می دهد
10. Grate a tablespoonful of fresh ginger into a pan.
[ترجمه ترگمان]یک تکه از زنجبیل تازه را در ماهی تابه ریخت
[ترجمه گوگل]یک قاشق غذاخوری زنجبیل تازه را به یک ظرف اضافه کنید
11. Root ginger has been used medicinally for centuries.
[ترجمه ترگمان]برای قرن ها از زنجبیل استفاده شده است
[ترجمه گوگل]زنجبیل ریشه برای قرن ها از نظر پزشکی استفاده شده است
12. Her fiance & 1 & sported a neat ginger moustache.
[ترجمه ترگمان]نامزدش ۱۷ سالش بود و یک سبیل حنایی رنگ داشت
[ترجمه گوگل]عروسش * 1 * یک سبیل زنجبیل شسته و رفته داشت
13. His nickname was Ginger because of his ginger hair.
[ترجمه ترگمان]اسمش \"جینجر\" بود به خاطر موهای زنجبیل
[ترجمه گوگل]نام مستعار او به دلیل موی زنجبیل اش زنجبیل بود
14. Some dancing would ginger up the party.
[ترجمه ترگمان]عده ای می رقصیدند که می رقصیدند
[ترجمه گوگل]بعضی از رقص ها حزب را زنجبیل می کنند