کلمه جو
صفحه اصلی

hamburger


معنی : همبرگر، همبورگر، ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده
معانی دیگر : همبرگر (نوعی ساندویچ گوشت گاو چرخ کرده)، گوشت گاو چرخ کرده، بیفتک گوشت گاو چرخ کرده، ساندویچ گوشت گاو سر  کرده

انگلیسی به فارسی

ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده، همبورگر


همبرگر، همبورگر، ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: ground beef in bulk or in a patty, or the sandwich in which such meat is commonly served.

• beefburger, patty of ground beef served on a roll
a hamburger is a flat round mass of minced beef, fried and eaten in a bread roll.

مترادف و متضاد

همبرگر (اسم)
hamburger

همبورگر (اسم)
hamburger

ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده (اسم)
hamburger

ground beef sandwich


Synonyms: beefburger, burger, cheeseburger, chopped beefsteak, ground chuck, ground round, ground sirloin, Salisbury steak


جملات نمونه

1. hamburger bun
نان (گرد) همبرگر

2. hamburger patty
گرده ی همبرگر

3. do you want your hamburger with or without relish?
همبرگر خود را با ترشی و مخلفات می خواهید یا بدون آن ؟

4. the franchise to open a mcdonald's hamburger shop
امتیاز گشودن یک همبرگر فروشی مک دونالد

5. The whole stadium stink of the hamburger.
[ترجمه ترگمان] کل استادیوم بوی همبرگر میدن
[ترجمه گوگل]کل بدن ورزشگاه از همبرگر است

6. Avoid unhealthy foods such as hamburger and chips.
[ترجمه ترگمان]از غذاهای ناسالم مانند همبرگر و همبرگر خودداری کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از غذاهای ناسالم مانند همبرگر و تراشه

7. I'd like a hamburger and an iced tea.
[ترجمه ترگمان] من یه همبرگر و یه چای سرد دوست دارم
[ترجمه گوگل]من یک همبرگر و یک چای یخ زده را دوست دارم

8. Joe runs a hamburger concession in the mall.
[ترجمه ترگمان]جو یه همبرگر فروشی تو فروشگاه داره
[ترجمه گوگل]جو یک امتیاز همبرگر در بازار را اجرا می کند

9. We had lunch at a hamburger joint and then went to see a movie.
[ترجمه ترگمان]ما در یک همبرگر فروشی ناهار خوردیم و بعد رفتیم تا یک فیلم ببینیم
[ترجمه گوگل]ما در یک همبرگر ناهار داشتیم و سپس به دیدن یک فیلم رفتیم

10. There was a hamburger stand at the entrance to the station.
[ترجمه ترگمان]در ورودی ایستگاه یک همبرگر بود
[ترجمه گوگل]ایستگاه همبرگر در ورودی ایستگاه وجود داشت

11. Could you pick up a pound of hamburger on your way home?
[ترجمه ترگمان]میشه یه کیلو همبرگر تو راه خونه بگیری؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک پوند همبرگر را در خانه خود بردارید؟

12. My favourite hamburger comes with a ring of fried pineapple.
[ترجمه ترگمان] همبرگر مورد علاقه من با یه حلقه آناناس
[ترجمه گوگل]همبرگر مورد علاقه من همراه با یک حلقه از آناناس سرخ شده است

13. The hamburger is gone and more grapefruit juice has arrived.
[ترجمه ترگمان]همبرگر رفته و آب گریپ فروت بیشتر شده است
[ترجمه گوگل]همبرگر رفته و آب گریپ فروت بیشتر وارد شده است

14. Do you want that hamburger to eat here or to take away?
[ترجمه ترگمان]این همبرگر رو می خوای بخوری یا از اینجا بری؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید که همبرگر بخوابید و یا دور بریزید؟

15. The remaining wholesale cuts provide hamburger, stew meat, short ribs, flank steak, and brisket of beef.
[ترجمه ترگمان]باقی مردم، همبرگر، گوشت و گوشت دنده و گوشت گاو و گوشت گاو را برای گوشت گاو تهیه می کنند
[ترجمه گوگل]باقیمانده باقیمانده از عمده فروشی، همبرگر، گوشت خورش، دنده های کوتاه، استیک فنجان و چنگال گوشت گاو را فراهم می کند

16. Several people became ill after eating hamburger meat contaminated with the E. coli bacteria.
[ترجمه ترگمان]چند نفر بعد از خوردن همبرگر آلوده به باکتری ای، بیمار شدند coli بود
[ترجمه گوگل]چندین نفر پس از خوردن گوشت همبرگر آلوده به باکتری E coli گرفتار بیماری شدند

پیشنهاد کاربران

گوشت گاو سرخ شده یا ساندویچ با گوشت گاو سرخ شده
( یعنی اگه روزی همبرگر با گوشت گاو خریدین به فروشنده فوش ندین که چرا گوشت بره یا . . . نذاشته ، تازه شما همبرگر رو به معنای واقعی کلمه خوردین )

همبرگر



کلمات دیگر: