کلمه جو
صفحه اصلی

gest


معنی : عمل، حرکت، رفتار، اشاره، قیافه، کار نمایان
معانی دیگر : (قدیمی) طرز رفتار، سلوک، سیما، geste حرکت، هم صحبت

انگلیسی به فارسی

( geste ) حرکت، کار نمایان، هم صحبت، رفتار، قیافه، اشاره


جسد، قیافه، حرکت، کار نمایان، رفتار، اشاره، عمل


انگلیسی به انگلیسی

• adventure; tale of adventures; prose romance; action or achievement

مترادف و متضاد

عمل (اسم)
article, function, process, practice, act, action, operation, doing, deed, issue, fact, proceeding, production, gest

حرکت (اسم)
departure, stroke, progress, action, stir, move, movement, motion, travel, gesture, behavior, demeanor, locomotion, poke, gest, stirabout

رفتار (اسم)
action, exploit, gesture, behavior, conduct, treatment, manner, demeanor, bearing, dealing, deportment, comportment, thews, step, demarche, ethic, gest

اشاره (اسم)
slur, inkling, action, gesture, mention, hint, indication, allusion, warning, innuendo, suggestion, manifest, ensign, beck, symbol, gest, insinuation, referral

قیافه (اسم)
countenance, face, gesture, sight, look, semblance, expression, mien, gest, leer, snoot

کار نمایان (اسم)
gest

جملات نمونه

1. Whose gest is highest in knight-errant of respecting gold commonplace, the masses is accepted first is to be in Shaolin Temple low-key those who sweep the floor is anonymous without the monk.
[ترجمه ترگمان]gest که بالاترین مقام پهلوانان سرگردان است در معبد respecting است که نخست باید در معبد low باشد - کسانی که زمین را جارو می کنند بی آن که راهب ناشناس باشد، بی نام و نشان است
[ترجمه گوگل]نخستین کسی است که از دست رفته عاشق ترین شخصیت احترام به عادت طلا است اولین بار در معبد معبد معبد معبد معبد شائولین قرار گرفته است

2. He soon gest used to dormitory life and make two or three friend.
[ترجمه ترگمان]او به زودی به خوابگاه رفت و دو یا سه دوست پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او زود به زودی زندگی مشترک و دو یا سه دوست را انجام می دهد

3. Conclusion The result sug gest that controlling blood pressure and interfering the behavior ways would reduce the rate of stroke incidence.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نتیجه sug gest که فشار خون را کنترل کرده و دخالت در روش های رفتار را کاهش می دهد، میزان شیوع سکته را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری نتایج حاصل نشان می دهد که کنترل فشار خون و مداخله در رفتار، سبب کاهش میزان بروز سکته می شود

4. gest impact will come from the Basel 3 capital requirements, which could be finalised at next month's G20 summit in Seoul.
[ترجمه ترگمان]تاثیر gest از الزامات سرمایه ۳ بازل حاصل خواهد شد، که می تواند در اجلاس سران ۲۰ ماه آینده در سئول نهایی شود
[ترجمه گوگل]تاثیر قابل توجهی از الزامات سرمایه بازل 3 خواهد بود، که می تواند در ماه جولای ماه جاری نشست G20 در سئول نهایی شود

5. I gest mistake in this life, but I still love you!
[ترجمه ترگمان]من در این زندگی اشتباه کردم، اما هنوز دوستت دارم!
[ترجمه گوگل]من اشتباه کردم در این زندگی، اما من هنوز تو را دوست دارم!

6. Perhaps unrestrained Smiles is I big gest joy.
[ترجمه ترگمان]شاید لبخند unrestrained برای من شادی بزرگی است
[ترجمه گوگل]شاید لبخند های غیرمتعارف من بزرگترین شادی من است

7. I don't have gest but I would like to have it because it would help make people happy.
[ترجمه ترگمان]من این را ندارم، اما دوست دارم آن را داشته باشم چون به مردم کمک می کند تا مردم را خوشحال کند
[ترجمه گوگل]من دستمزد ندارم، اما من می خواهم آن را داشته باشم، زیرا به مردم کمک می کند که خوشحال شوند

8. Brown, I'd sug gest that you reduce your order by half.
[ترجمه ترگمان]براون، من gest را به نصف کاهش می دهد که شما سفارش خود را نصف کاهش می دهید
[ترجمه گوگل]براون، من می خواهم که شما تقریبا نصف خود را کاهش دهید

9. Robin really entered the public space through the ballads of the 14th and 15th centuries -- "Robin Hood and the Monk, " "Robin Hood and the Potter, " and "A Gest of Robyn Hood. "
[ترجمه ترگمان]رابین واقعا از طریق اشعار ۱۴ و ۱۵ ام به فضای عمومی وارد شد - - \"رابین هود و راهب\"، \"رابین هود و پاتر\" و \"A از روبین هود\"
[ترجمه گوگل]رابین در سالهای 14 و 15 به فضای عمومی وارد شد - «رابین هود و راهب»، «رابین هود و پاتر» و «جادو رابین هود» '

10. He puts a few bottles out on his porch ice day when the weather gest hot.
[ترجمه ترگمان]روزی که هوا گرم می شود چند بطری روی ایوان his می گذارد
[ترجمه گوگل]او چند بطری در روز یخ خود را در حالی که آب و هوا گرم است قرار می دهد

11. To content company, little game also can realize gain, to platform company character, made alone door gest, in similar knight-errant novel " suck astral old law " .
[ترجمه ترگمان]این بازی کوچک همچنین می تواند به دست آوردن شخصیت شرکت، به دست آوردن شخصیت شرکت، در door مشابه با رمان \"مکیدن\" قانون قدیمی \" محقق شود
[ترجمه گوگل]به شرکت محتوا، بازی کوچک نیز می تواند به سود، به شخصیت شرکت پلت فرم، ساخته شده به تنهایی درب gest، در رمان مشابه ریز ریز 'suck قانون عطری قدیمی است

12. This new mystery show is one of the ten gest of the season.
[ترجمه ترگمان]این نمایش معمای جدید یکی از ده gest فصل است
[ترجمه گوگل]این نمایش رمز و راز جدید یکی از ده شهرت فصل است

13. Many martial persons are poor at spirit and knowledge because they stress, exaggerate and depend on gest too much.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد نظامی در روح و دانش ضعیف هستند چون استرس دارند، اغراق می کنند و به gest بسیار وابسته هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد رزمی در روح و دانش ضعیف هستند، زیرا آنها تنش، اغراق آمیز و بیش از حد وابسته به زالو هستند

14. With respect to dawn horn acting character, have the branch of article result gest.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شخصیت بازیگری شاخ صبح، این شاخه از مقاله به نتیجه رسیده است
[ترجمه گوگل]با توجه به شخصیت بازیگر شاخ طلسم، شاخه ای از نتیجه مقاله را به دست آورید


کلمات دیگر: