1. To this day she remains impenitent about her criminal past.
[ترجمه ترگمان]در این روز او از گذشته her دست به گریبان است
[ترجمه گوگل]تا به امروز او در مورد گذشته جنایتکارانه خود بی پروا است
2. His impenitent attitude is really annoying.
[ترجمه ترگمان]رفتار impenitent او واقعا آزاردهنده است
[ترجمه گوگل]نگرش ناعادلانه او واقعا آزار دهنده است
3. Endless, of the impenitent and unbelieving.
[ترجمه ترگمان]همه چیز بی پایان و باور نکردنی و باور نکردنی بود
[ترجمه گوگل]بی پایان، بی پروا و کافر
4. We need to remember that God's wrath does burn against impenitent sinners (Psalm 38:1-.
[ترجمه ترگمان]ما باید به خاطر داشته باشیم که خشم خداوند علیه گناهکاران impenitent (مزمور ۳۸: ۱ -)می سوزد
[ترجمه گوگل]ما باید به یاد داشته باشیم که خشم خدا بر گناهکاران نافرمان (مزمور 38: 1-
5. Throughout his entire life Rizal was nothing but an impenitent dreamer, a poet.
[ترجمه ترگمان]در سراسر عمرش، جز یک dreamer سرسخت، یک شاعر، چیزی نبود
[ترجمه گوگل]در طول تمام عمر خود، ریزال چیزی جز یک رویا ناپذیر، یک شاعر نبود