معنی : مذهب، روشن شده، اشراقی
illuminated
معنی : مذهب، روشن شده، اشراقی
انگلیسی به فارسی
روشن، روشن شده، اشراقی، مذهب
انگلیسی به انگلیسی
• lit up, brightened; elucidated, explained; adorned, decorated, illustrated
something that is illuminated is lit up, usually by electric lighting.
illuminated old books, manuscripts, and official documents have brightly coloured drawings and designs, often using gold paint.
see also illuminate.
something that is illuminated is lit up, usually by electric lighting.
illuminated old books, manuscripts, and official documents have brightly coloured drawings and designs, often using gold paint.
see also illuminate.
مترادف و متضاد
مذهب (صفت)
gilded, illuminated
روشن شده (صفت)
illuminated
اشراقی (صفت)
illuminated
جملات نمونه
1. illuminated manuscripts of the saffavid period
متون مذهب دوران صفوی
2. an illuminated man who is an expert in economic matters
مردی روشنفکر و خبره در امور اقتصادی
3. destroyers illuminated the boats with their searchlights
ناوشکن ها با نورافکن های خود قایق ها را روشن کردند.
4. fireworks illuminated the sky
آتشبازی آسمان را نورانی کرد.
5. his explanations illuminated the poem's meaning for me
توضیحات او معنی شعر را برایم روشن کرد.
6. a beautiful smile illuminated her face
لبخند زیبایی صورت او را منورکرد.
7. i was greatly illuminated by plato's thoughts
اندیشه های افلاطون مرا بسیار روشن کرد.
8. the achievements that illuminated that period
دستاوردهایی که آن دوره را منور نمود.
9. the city was illuminated in celebration of victory
شهر را به بزرگداشت پیروزی چراغانی کردند.
10. A single candle illuminated his face.
[ترجمه ترگمان]یک شمع صورتش را روشن کرده بود
[ترجمه گوگل]یک شمع روشن چهره اش را روشن کرد
[ترجمه گوگل]یک شمع روشن چهره اش را روشن کرد
11. The report illuminated the difficult issues at the heart of science policy.
[ترجمه ترگمان]این گزارش مسائل دشوار در قلب سیاست علم را روشن کرد
[ترجمه گوگل]این گزارش مسائل دشوار را در قلب سیاست علمی روشن کرد
[ترجمه گوگل]این گزارش مسائل دشوار را در قلب سیاست علمی روشن کرد
12. Some old books and manuscripts were illuminated.
[ترجمه ترگمان]برخی کتاب های قدیمی و نسخه های خطی روشنش کرده بودند
[ترجمه گوگل]برخی از کتاب ها و نسخه های قدیمی روشن شدند
[ترجمه گوگل]برخی از کتاب ها و نسخه های قدیمی روشن شدند
13. At night the canals are beautifully illuminated.
[ترجمه ترگمان]شب ها، کانال ها به زیبایی روشن می شوند
[ترجمه گوگل]در شب کانال ها به زیبایی روشن می شوند
[ترجمه گوگل]در شب کانال ها به زیبایی روشن می شوند
14. The exit signs in cinemas are usually illuminated.
[ترجمه ترگمان]علایم خروج در سینماها معمولا روشن می شوند
[ترجمه گوگل]علائم خروج در سینما معمولا روشن می شوند
[ترجمه گوگل]علائم خروج در سینما معمولا روشن می شوند
15. The flashes from the guns illuminated the sky.
[ترجمه ترگمان]برق شلیک توپ ها آسمان را روشن می کرد
[ترجمه گوگل]چشمک زدن از اسلحه نور آسمان را روشن کرد
[ترجمه گوگل]چشمک زدن از اسلحه نور آسمان را روشن کرد
16. The old librarian illuminated some old books and manuscripts.
[ترجمه ترگمان]کتابدار قدیمی چند کتاب قدیمی و نسخه های خطی را روشن کرد
[ترجمه گوگل]کتابدار قدیمی کتاب های قدیمی و نسخه های خطی را روشن کرد
[ترجمه گوگل]کتابدار قدیمی کتاب های قدیمی و نسخه های خطی را روشن کرد
پیشنهاد کاربران
نورانی
چراغانی
کلمات دیگر: