کلمه جو
صفحه اصلی

handlebar


معنی : فرمان، دسته دو چرخه
معانی دیگر : (دوچرخه و موتور سیکلت و غیره - معمولا جمع) فرمان، دسته، دسته دوچرخه، فرمان

انگلیسی به فارسی

دسته دو چرخه، فرمان


فرمان، دسته دو چرخه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. pl.) a steering bar with handles on a two-wheeled vehicle, such as a bicycle or scooter.

• curved steering bar of a bicycle or motorcycle
the handlebars of a bicycle consist of the curved metal bar with handles at each end which are used for steering.

مترادف و متضاد

فرمان (اسم)
order, bill, word, edict, precept, instruction, command, decree, mandate, commission, errand, institute, sanction, ordonnance, charter, steering wheel, commandment, ordinance, handlebar, rescript

دسته دوچرخه (اسم)
handlebar

جملات نمونه

1. handlebar mustache
سبیل چخماقی

2. The rider came off and the handlebar went into his neck.
[ترجمه ترگمان]سوار بر اسب فرود آمد و the به گردن او رفتند
[ترجمه گوگل]سوار رفت و راننده به گردنش رفت

3. He had a prominent handlebar moustache and a high colour to his cheeks.
[ترجمه ترگمان]سبیل بلندی داشت و رنگ بلندی به گونه هایش داشت
[ترجمه گوگل]او تا به حال یک سبد از جنس برجسته و به رنگ گونه ای به گونه های او بود

4. Put on those flying goggles, tweak that handlebar moustache and blow the enemy to hell!
[ترجمه ترگمان]عینک flying را بگذار روی آن عینک دسته دو handlebar و دشمن را به جهنم!
[ترجمه گوگل]قرار دادن آن عینک پرواز، نیشگون گرفتن این سبیل فرمان و ضربه دشمن به جهنم!

5. He had no hair and a handlebar moustache that his face made look a foot long on each side.
[ترجمه ترگمان]سبیل نداشت و سبیل چخماقی که صورتش از هر سو به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او هیچ مویی و سبیل فرماندهی نداشت که چهره اش از هر طرف به اندازه یک پا بلند بود

6. The driver hastens next handlebar grandpa uprear, apologize again and again.
[ترجمه ترگمان]راننده بعدی دو دسته بزرگ را تسریع کرد، دوباره معذرت خواست و دوباره معذرت خواست
[ترجمه گوگل]راننده سریعتر و بزرگتر می شود و دوباره و دوباره عذرخواهی می کند

7. Situate the newly completed Steering Arm into the handlebar clamp as shown below.
[ترجمه ترگمان]فرمان خودکار تکمیل شده را به گیره handlebar که در زیر نشان داده شده است، تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]قرار دادن دستگیره ی فرمانده ی جدید را به گیره ی دستگیره ی که در زیر نشان داده شده قرار دهید

8. If this all strikes you as fancy, handlebar moustache talk from an old misanthrope who doesn't get things like whatever the hell we're calling "conversations" this week, maybe you're on to something.
[ترجمه ترگمان]اگر این همه شما را به عنوان شیک و رویایی خطاب قرار دهد، moustache از an قدیمی حرف می زنند که مثل هر جهنمی که ما در این هفته با هم صحبت می کنیم، شاید به چیزی علاقه مند شده باشی
[ترجمه گوگل]اگر این همه شما را به عنوان فانتزی به شما تحمیل کند، صحبت از صدای شیطان قدیمی است که چیزهایی مانند آنچه که در این هفته به شما میگویند «گفتگوها» است، صحبت میکنید، شاید شما به چیزی فکر میکنید

9. Handlebar: metal tube commanding the front wheel.
[ترجمه ترگمان]Handlebar: لوله فلزی بر گردونه جلو فرمان می دهد
[ترجمه گوگل]دستگیره: لوله فلزی فرماندهی چرخ جلو

10. The Sidelight Handlebar Grips add LED warning system with a multi - step indicator on the bar end.
[ترجمه ترگمان]The Handlebar Grips سیستم هشدار LED را با یک شاخص چند مرحله ای در انتهای بار اضافه می کند
[ترجمه گوگل]دستگیره کمربند کمربند سیستم هشدار دهنده LED را با یک نشانگر چند مرحله ای در انتهای نوار اضافه می کند

11. And frame, handlebar of some bicycles made in some countries are made of aluminium seamless tubes, its mudguard is made of aluminium sheets, its rim is made of fabricated aluminium profiles.
[ترجمه ترگمان]و چارچوب، handlebar از برخی دوچرخه ساخته شده در برخی از کشورها از لوله های یکپارچه آلومینیوم ساخته شده است، mudguard از ورقه های آلومینیومی ساخته شده است، و حاشیه آن از قالب های آلومینیومی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]و قاب، دسته دوچرخه های ساخته شده در برخی از کشورها از لوله های بدون درز آلومینیوم ساخته شده است، گلگیر آن از ورق های آلومینیوم ساخته شده است، لبه آن از پروفیل آلومینیوم ساخته شده است

12. Someone a hand on my handlebar as if to steady my bike.
[ترجمه ترگمان]یکی دستش را روی دو دسته من گذاشت که انگار می خواهد موتور مرا ثابت نگه دارد
[ترجمه گوگل]کسی دست خود را بر روی صندلی من می گذارد تا دوچرخه من را ثابت نگه دارد

13. A compact man with a handlebar moustache, he heads the orbiter closeout crew; he's the guy who shakes hands with each astronaut just before they lift off.
[ترجمه ترگمان]یک مرد با دو دسته دسته دو دسته دسته crew orbiter the heads heads است؛ مردی است که قبل از آن که آن ها را بلند کنند با هر فضانورد دست تکان می دهد
[ترجمه گوگل]یک انسان جمع و جور با سبیل فرمانروایی، او را به ارمغان می آورد؛ او مردی است که با هر فضانورد قبل از اینکه بلند شود، دست ها را لرزاند

14. His rough and dark hands are grasping the handlebar firmly.
[ترجمه ترگمان]دست های خشن و تیره اش دسته دسته را محکم گرفته اند
[ترجمه گوگل]دست های خشن و تاریک دست راست را می گیرند

The tricycle's handlebars are rusted.

دسته‌ی سه‌چرخه زنگ‌زده است.



کلمات دیگر: