کلمه جو
صفحه اصلی

jilt


معنی : فریفتن، ناگهان معشوق را رها کردن
معانی دیگر : معشوق (یامعشوقه یا دلدار یا دوست دختر یا پسر) را ول کردن، جفا کردن، بریدن (از)، ترک کردن، (امور عشقی) عهد شکنی کردن، زنی یا مردی که معشوق خود را یکباره رها کند، بیوفا

انگلیسی به فارسی

زنی یا مردی که معشوق خود را یکباره رها کند،ناگهان معشوق را رها کردن، فریفتن، بیوفا


جیلت، فریفتن، ناگهان معشوق را رها کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: jilts, jilting, jilted
مشتقات: jilter (n.)
• : تعریف: to break off relations with (a lover, fianc�e, or the like) esp. without good cause.
مترادف: ditch, drop, dump
مشابه: abandon, give the gate, reject

- The poor bride was jilted at the altar.
[ترجمه ترگمان] عروس بیچاره از محراب جدا شده بود
[ترجمه گوگل] عروس فقیر در محراب سوار شد
- He was both angry and heartbroken after his girlfriend jilted him.
[ترجمه ترگمان] اون هر دو عصبانی و دل شکسته بعد از اینکه دوست دخترش با اون برخورد کرد
[ترجمه گوگل] او هر دو عصبانی و دلهره آور بود پس از دوست دخترش او را مجبور کرد

• woman who rejects her lover after encouraging him
reject, refuse, cast aside a lover
if you jilt someone who you have promised to marry, you end your relationship with them suddenly.

مترادف و متضاد

فریفتن (فعل)
fudge, cheat, hustle, wile, lure, decoy, charm, inveigle, entice, deceive, bewitch, delude, enchant, seduce, skunk, captivate, diddle, tempt, euchre, fob, jilt, mesmerize

ناگهان معشوق را رها کردن (فعل)
jilt

abandon, betray


Synonyms: break off, coquette, deceive, desert, disappoint, discard, ditch, drop, dump, forsake, get rid of, leave, leave at the altar, leave flat, reject, throw over


Antonyms: keep, love


جملات نمونه

1. She was stalked by a jilted ex-boyfriend.
[ترجمه ترگمان]اون با دوست پسر قبلیش رفت و آمد داشت
[ترجمه گوگل]او توسط یک دوست پسر سابق تسلیم شد

2. He jilted her for his best friend's sister.
[ترجمه ترگمان]او را به خاطر خواهر بهترین دوستش رها کرد
[ترجمه گوگل]او او را برای بهترین خواهر دوست خود راند

3. She was shot by her jilted lover.
[ترجمه ترگمان]اون با معشوقه شکست خورده اون تیر خورده
[ترجمه گوگل]او توسط عاشق خاله اش شلیک شد

4. She jilted her fiance just before the wedding.
[ترجمه ترگمان]قبل از عروسی، نامزدش رو ول کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از عروسی او را وادار کرد

5. Driven to distraction, he murdered the woman who jilted him.
[ترجمه ترگمان]، برای حواس پرتی، اون زن رو کشته که به اون خیانت کرد
[ترجمه گوگل]رانده به حواس پرتی، او زن که او را مجبور به قتل کرد

6. He was jilted by his fiancee.
[ترجمه ترگمان] اون از نامزدش جدا شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط نایب او سوار شد

7. Her jilted boyfriend has sworn revenge on her new husband.
[ترجمه ترگمان]دوست پسرش قسم خورده که از شوهر جدیدش انتقام بگیره
[ترجمه گوگل]دوست پسر خاله اش انتقام خود را بر شوهر جدیدش تحمیل می کند

8. When he was jilted after five years together it had a devastating effect.
[ترجمه ترگمان]وقتی که پس از ۵ سال از هم جدا شد، یه اثر ویران کننده داشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که او پس از پنج سال با هم رفت، اثر منفی داشت

9. Matthew Broderick and Meg Ryan are two jilted lovers who combine to seek revenge on their former partners.
[ترجمه ترگمان]و \"متیو رایان\" و \"مگ رایان\" ۲ تا معشوقه شکست خورده هستن که با هم متحد میشن تا از شریک های قبلی خودشون انتقام بگیرن
[ترجمه گوگل]متی برویدریک و مگ رایان دو دوست داشتنی هستند که به دنبال انتقام از شرکای سابق خود هستند

10. Anyway she was off to jilt another fellow; his name is Percy.
[ترجمه ترگمان]به هر حال اون یه نفر دیگه هم به هم زد اسمش \"پرسی\" - ه
[ترجمه گوگل]به هر حال او مجبور شد تا یکی دیگر از همجنسگرا را ترک کند نام او پرسی است

11. The Celtics, meanwhile, felt like the proverbial jilted lover.
[ترجمه ترگمان]در عین حال \"سلتی\" که مثل یه معشوقه شکست خورده بود
[ترجمه گوگل]در عین حال، Celtics احساس عاشق خنده دار را به یاد می آورد

12. Kobe Bryant jilted college for professional basketball.
[ترجمه ترگمان]کوب برایانت college را برای بسکتبال حرفه ای ترک کرد
[ترجمه گوگل]کوبی براانت کالج برای بسکتبال حرفه ای را تحریک کرد

13. "How, haven't harvested?"Connect pure north to jilt fishing rod under go to.
[ترجمه ترگمان]\" چگونه، برداشت نشده است؟ شمال را به میله ماهیگیری jilt وصل کنید
[ترجمه گوگل]'چگونه، برداشت نکنید؟' اتصال شمال خالص به جیل میل ماهیانه زیر بروید

14. He is a pleasant fellow, and would jilt you creditably.
[ترجمه ترگمان]آدم مطبوعی است و اگر خواست به هم بزند به هم می زند
[ترجمه گوگل]او یک شخص خوشایند است و به شما اعتماد به نفس می دهد

The jilted lover commited suicide.

عاشق جفا دیده خودکشی کرد.


پیشنهاد کاربران

entrap


کلمات دیگر: