کلمه جو
صفحه اصلی

jobholder


معنی : کارمند، عضو ثابت موسسه
معانی دیگر : کارمند (به ویژه کارمند دولت)

انگلیسی به فارسی

کارمند، عضو ثابت موسسه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who is steadily employed.

• person who holds a job, worker, employee; state employee (slang)

مترادف و متضاد

کارمند (اسم)
member, employee, employe, jobholder

عضو ثابت موسسه (اسم)
jobholder

جملات نمونه

1. There he learned that as a jobholder he lacked the power to do what needed to be done to create high-quality publications.
[ترجمه ترگمان]در آنجا او یاد گرفت که به عنوان یک jobholder فاقد قدرت برای انجام کاری است که باید برای ایجاد نشریات با کیفیت بالا انجام شود
[ترجمه گوگل]در آنجا او متوجه شد که به عنوان یک کارفرما، او توانایی انجام کاری برای انجام نشریات با کیفیت بالا را نداشت

2. If the jobholder makes a serious mistake or error in performing required duties, what would be the cost to management?
[ترجمه ترگمان]اگر the یک اشتباه یا خطا در انجام وظایف مورد نیاز مرتکب شود، هزینه مدیریت چه خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]اگر کارمند اشتباه یا خطای جدی در انجام وظایف مورد نیاز را انجام دهد، چه هزینه ای برای مدیریت خواهد بود؟

3. The future employee-development program is going to be much more like a program for self-employed entrepreneurs than a program for jobholders.
[ترجمه ترگمان]برنامه توسعه کارمند آینده بیشتر شبیه برنامه ای برای کارآفرینان به کار گرفته شده برای کارآفرینان است تا برنامه ای برای jobholders
[ترجمه گوگل]برنامه توسعه کارآفرین آینده، بسیار شبیه یک برنامه برای کارآفرینان خود کارآمدی است تا یک برنامه برای کارکنان

4. If someone is classified as non-essential for snow-day purposes, the country can probably survive if that position is not filled when the jobholder quits or retires.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی به عنوان یک هدف غیر ضروری برای اهداف روز برفی طبقه بندی شود، این کشور احتمالا در صورتی می تواند زنده بماند که that کناره گیری کند یا بازنشسته شود
[ترجمه گوگل]اگر فردی برای اهداف برف روزانه غیر ضروری طبقه بندی شود، کشور احتمالا می تواند زنده بماند، اگر این موقعیت زمانی که کارگر باقی می ماند و یا بازنشسته می شود، پر می شود

5. Role behaviors are the behaviors required of an individual in his or her role as a jobholder in a social work environment.
[ترجمه ترگمان]رفتارهای نقش، رفتارها و رفتارهایی است که فرد در نقش خود به عنوان a در محیط کار اجتماعی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]رفتارهای رفتاری رفتارهای مورد نیاز یک فرد در نقش او به عنوان یک کارمند در یک محیط کاری اجتماعی است

6. They can limit the scope of activities of the jobholder, reducing organizational flexibility.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند دامنه فعالیت های of را محدود کرده و انعطاف پذیری سازمانی را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند دامنه فعالیت های کارفرما را محدود کنند و انعطاف پذیری سازمان را کاهش دهند

7. If so, give their job titles and a brief description of their responsibilities Position supervised Responsibilities What essential(important) functional duties does the jobholder perform regularly?
[ترجمه ترگمان]اگر اینطور است، عناوین شغلی خود را به آن ها بدهید و شرح مختصری از مسیولیت های خود را در موقعیت تحت نظارت قرار دهید
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، عناوین شغلی خود را شرح دهید و شرح مختصری از مسئولیت های خود را داشته باشند نظارت بر مسئولیت ها مسئولیت ها چه وظایف مهم (مهم) عملکرد شغلی را مرتبا انجام می دهد؟


کلمات دیگر: