1. There were four journalists covering the murder story.
چهار روزنامه نگار از جریان قتل گزارش تهیه کردند
2. Barbara's experience working at a book store wasn't adequate preparation for becoming a journalist.
تجربه ی کاری "باربارا" در یک کتاب فروشی، به اندازه کافی او را برای روزنامه نگار شدن، آماده نکرد
3. A journalist must have a comprehensive knowledge of the city where he or she works.
روزنامه نگار باید اطلاعات جامعی از شهری که در آن جا کار می کند، داشته باشد
4. a crusading journalist
روزنامه نویس مبارز
5. a polemic(al) journalist
روزنامه نگار جدل دوست
6. a radio journalist
خبرنگار رادیو
7. a sophisticated journalist
یک روزنامه نویس بافرهنگ
8. an old-time journalist
روزنامه نگار پر سابقه
9. A journalist all his life, he's now brought out a book.
[ترجمه ترگمان]یک روزنامه نگار تمام زندگیش، الان یک کتاب را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او یک روزنامه نگار تمام زندگی اش است، او اکنون کتابی را آورده است
10. My former husband is a journalist.
[ترجمه ترگمان]همسر سابقش یک خبرنگار است
[ترجمه گوگل]شوهر سابق من روزنامه نگار است
11. Did the BBC act reasonably in sacking the journalist?
[ترجمه ترگمان]آیا بی بی سی بطور منطقی اقدام به اخراج خبرنگار کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا بی بی سی به راحتی در روزنامه نگاری گم شد؟
12. A journalist managed to infiltrate the powerful drug cartel.
[ترجمه ترگمان]یه روزنامه نگار تونست به مافیای مواد مخدر نفوذ کنه
[ترجمه گوگل]یک روزنامه نگار موفق به نفوذ کارتل قدرتمند مواد مخدر شد
13. Michael Cross is a freelance journalist.
[ترجمه ترگمان](مایکل کراس)یک روزنامه نگار مستقل است
[ترجمه گوگل]مایکل کراس یک روزنامه نگار آزاد است
14. My job as a journalist is to expose the truth.
[ترجمه ترگمان]وظیفه من به عنوان یک روزنامه نگار افشای حقیقت است
[ترجمه گوگل]شغل من به عنوان روزنامه نگار این است که حقیقت را بیان کنم
15. A journalist should always live up to the ideals of truth, decency, and justice.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگار باید همیشه با آرمان های حقیقت، شرافت و عدالت زندگی کند
[ترجمه گوگل]یک روزنامه نگار باید همیشه به آرمان های حقیقت، شایستگی و عدالت بپردازد
16. The journalist was probing into several financial scandals.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه نگار در حال تحقیق در مورد چندین رسوایی مالی است
[ترجمه گوگل]روزنامه نگار به چندین رسوایی مالی تحقیق می کند
17. He is widely admired as a journalist.
[ترجمه ترگمان]او به طور گسترده ای به عنوان یک روزنامه نگار مورد تحسین قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک روزنامه نگار به طور گسترده ای تحسین می شود
18. The senator thoroughly squelched the journalist who tried to interrupt him during his speech.
[ترجمه ترگمان]سناتور کام لا ساکت بود، روزنامه نگار که می کوشید او را در حین سخنرانی قطع کند
[ترجمه گوگل]سناتور به طور کامل روزنامه نگار را که در سخنرانی خود سعی داشت او را متوقف کند، تحت فشار قرار داد
19. The journalist slanted the report so that the mayor was made to appear incompetent.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگار، این گزارش را به گونه ای کج کرد که شهردار آن را نالایق جلوه داد
[ترجمه گوگل]این روزنامه نگار گزارش را به این نتیجه رساند که شهردار ناخوشایند به نظر می رسد
20. I started work as a journalist and it was downhill all the way for my health.
[ترجمه ترگمان]من کارم را به عنوان یک روزنامه نگار شروع کردم و همه راه برای سلامتی من روی تپه بود
[ترجمه گوگل]من شروع به کار به عنوان روزنامه نگاری کردم و تمام راه را برای سلامتم کم شد