1. Jocund day stands tiptoe on the misty mountain tops.
[ترجمه امیر] صبح فرح بخش از بلندای قله های مه آلود دمیدن گرفته
[ترجمه ترگمان]روز jocund نوک پنجه روی قله کوه های مه آلود نمایان می شود
[ترجمه گوگل]روز جاکلند روی تپه های کوه های غول پیکر نشسته است
2. All that is jocund and sparkling, the brooks running.
[ترجمه امیر] اینها همگی سرزنده و درخشانند، نهرها جاری اند
[ترجمه ترگمان]همه این ها jocund و sparkling و نهرها جاری است
[ترجمه گوگل]همه چیز که درخشان است و درخشان است
3. Their hearts were jocund and sublime.
[ترجمه امیر] دلهاشان شاد و پالوده بود.
[ترجمه ترگمان]قلبشان سرشار و پرشکوه بود
[ترجمه گوگل]دلهای آنها جادو و سعادت بود
4. Her jocund character made her the most popular girl in the county.
[ترجمه امیر] شخصیت سرخوش وی تبدیل به دختری مشهورش کرده بود
[ترجمه ترگمان]شخصیت وجدانش او را محبوب ترین دختر این ناحیه کرده بود
[ترجمه گوگل]شخصیت جودو او او را محبوب ترین دختر در شهرستان ساخته شده است
5. In such a jocund company!
[ترجمه ترگمان]در چنین شرکتی به سر می برد!
[ترجمه گوگل]در چنین شرکتی شگفت انگیز!
6. A poet could not but be gay in such a jocund company.
[ترجمه ترگمان]شاعر نمی توانست در چنین شرکتی شاد باشد
[ترجمه گوگل]یک شاعر نمیتواند در چنین شرکتی شبیه به همجنس گرا باشد
7. I could not but be gay in such a jocund company.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانستم در چنین شرکتی شاد و شاد باشم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانستم در چنین شرکتی باهوش همجنسگرا باشم
8. Poet could not But be gay In such a jocund company!
[ترجمه ترگمان]شاعر نمی تواند در چنین جمع jocund همجنس گرا باشد!
[ترجمه گوگل]شاعر نمیتواند بجنگد اما در چنین شرکتی جسور باشید!