کلمه جو
صفحه اصلی

gib


معنی : قلاب، گوه، پیر زن، گربه نر، با قلاب محکم کردن، گربه صفت بودن
معانی دیگر : قطعه ی فلزی یا چوبی (که جهت جلوگیری از تاب برداشتن و سایش چرخ ها و قسمت های متحرک موتور به کار می رود)، پشتبند، میخ چرخ، گربه ی نر (به ویژه گربه ی اخته شده)، باپشت بند و می  یا گوه محکم کردن

انگلیسی به فارسی

قلاب، پشت بند، میخ، گوه، گربه نر، پیر زن، باپشتبند و میخ یا گوه محکم کردن، با قلاب محکم کردن، گربه صفت بودن


gib، قلاب، گوه، گربه نر، پیر زن، با قلاب محکم کردن، گربه صفت بودن


انگلیسی به انگلیسی

• slang nickname for the navigator/bomber or radar operators
long growth on the lower jaw of trout and salmon during spawning season; male cat; castrated cat

مترادف و متضاد

قلاب (اسم)
link, grapnel, grappling, fish hook, hank, bracket, hook, clasp, pullback, buckle, tach, tache, gib, staple, creel, crampon, hamulus, grapple, frog, trigger, holdfast, pennant

گوه (اسم)
slice, quoin, gad, cleat, chock, wedge, gib, sprag

پیر زن (اسم)
grandam, grimalkin, gib, gammer, old women

گربه نر (اسم)
tom, gib, tomcat

با قلاب محکم کردن (فعل)
gib

گربه صفت بودن (فعل)
gib

جملات نمونه

1. Gib Sparling had his ham and eggs, and Scruffy the pleasure of watching somebody else peel spuds.
[ترجمه ترگمان]Gib گوشت خوک و تخم مرغ او را داشت و لذت نگاه کردن به یکی دیگر از پوست گوسفند را لذت می داد
[ترجمه گوگل]Gib Sparling دارای ژامبون و تخم مرغ بود، و Scraffy لذت تماشای یک نفر دیگر را می داد

2. Today his usually gib tongue has brought him catastrophe.
[ترجمه ترگمان]امروزه زبان his او را به فاجعه کشانده است
[ترجمه گوگل]امروزه زبان معمولی او باعث فاجعه ای شده است

3. Gib: Do you think she's still a virgin?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی هنوز باکره اس؟
[ترجمه گوگل]Gib: آیا فکر می کنید او هنوز یک باکره است؟

4. Gib - head keys are tapered keys with a projection on one end to facilitate removal.
[ترجمه ترگمان]کلیدهای سری با طرحی در یک طرف به منظور تسهیل حذف، کلیدهای tapered هستند
[ترجمه گوگل]Gib - کلید های سر کلید های مخروطی با یک طرح در یک طرف برای تسهیل حذف

5. This was a judgment upon the earth god, Gib.
[ترجمه ترگمان]این یک قضاوت در مورد خدای زمین بود، Gib
[ترجمه گوگل]این یک قضاوت بر روی خدای زمین، Gib بود

6. Elevation view of a tapered key with optional gib head.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع ارتفاع یک کلید باریک با هد gib اختیاری
[ترجمه گوگل]نمایش ارتفاع از یک کلید مخروطی با سربرگ اختیاری

7. Gib: Yeah, and her lowercase hormones are soured same a automobile alarm.
[ترجمه ترگمان]آره، و هورمون هاش هم شبیه یه آژیر ماشین - ه
[ترجمه گوگل]Gib: آره، و هورمون های کوچکش هم مثل زنگ اتومبیل هستند

8. Schau, hier kommt wird ein ( gegnerischen ) Angriff ! Gib den Ball ab! Slam dunk!
[ترجمه ترگمان]Schau، hier kommt ein آب دهن Gib رو بزن! ضربه محکمی زدی تو خال
[ترجمه گوگل]Schau، hier kommt wird ein (gegnerischen) Angriff! Gib den Ball ab! اسلحه خیس

9. Drag onto the page. Right - click to edit dimensions, taper, or remove gib head.
[ترجمه ترگمان]روی صفحه بکشید راست کلیک کنید تا ابعاد ویرایش شده، شمع و یا سر gib را حذف کنید
[ترجمه گوگل]بر روی صفحه بکشید برای ویرایش ابعاد، سر و صدا، یا حذف gib head راست کلیک کنید


کلمات دیگر: