از پخش خبر جلوگیری کردن، سانسور کردن
block out
از پخش خبر جلوگیری کردن، سانسور کردن
انگلیسی به فارسی
جلوی چیزی را گرفتن
از پخش خبری جلوگیری کردن
جلوگیری از
انگلیسی به انگلیسی
• repress, take out of mind, ignore
resist, protective coating which covers part or all of an object and inhibits an effect or reaction (such as paint which prevents water from penetrating)
resist, protective coating which covers part or all of an object and inhibits an effect or reaction (such as paint which prevents water from penetrating)
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] جاسازی -َمحفظه تعبیه شده در بتن
[عمران و معماری] محفظه تعبیه شده در بتن - جاسازی
[عمران و معماری] محفظه تعبیه شده در بتن - جاسازی
مترادف و متضاد
Prevent (a thought) from entering one's mind
try to forget
Synonyms: close, conceal, cover, hide, obscure, obstruct, screen, shroud, shut off, shut out
Antonyms: recall, remember
جملات نمونه
1. He's trying to block out memories of the accident.
[ترجمه آمه] او سعی میکند که به خاطرات تصادف فکر نکند.
[ترجمه ترگمان]اون داره سعی می کنه خاطرات اون تصادف رو از بین ببره[ترجمه گوگل]او سعی در جلوگیری از خاطرات حادثه دارد
2. Block out this unimportant detail at the top of your picture.
[ترجمه ترگمان]این جزئیات بی اهمیت را در بالای تصویر خودتان ببندید
[ترجمه گوگل]این جزئیات بی اهمیت را در بالای تصویر خود مسدود کنید
[ترجمه گوگل]این جزئیات بی اهمیت را در بالای تصویر خود مسدود کنید
3. He put his hands over his ears to block out the noise.
[ترجمه ترگمان]دستش را روی گوش هایش گذاشت تا سر و صدا را ببندد
[ترجمه گوگل]او دستهای خود را روی گوشش گذاشت تا مانع سر و صدا شود
[ترجمه گوگل]او دستهای خود را روی گوشش گذاشت تا مانع سر و صدا شود
4. Block out the bottom of this picture when it is printed ; the balance of the page will be better.
[ترجمه ترگمان]هنگام چاپ، کف این تصویر را مسدود کنید؛ تعادل صفحه بهتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]وقتی که چاپ می شود، پایین این تصویر را ببندید تراز صفحه بهتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]وقتی که چاپ می شود، پایین این تصویر را ببندید تراز صفحه بهتر خواهد بود
5. Over the years she had tried to block out that part of her life.
[ترجمه ترگمان]طی سال ها تلاش کرده بود که این قسمت از زندگی او را نابود کند
[ترجمه گوگل]در طول سالها تلاش کرده بود که بخشی از زندگی او را مسدود کند
[ترجمه گوگل]در طول سالها تلاش کرده بود که بخشی از زندگی او را مسدود کند
6. Perhaps he was engaging in self-deception to block out the troubling facts.
[ترجمه ترگمان]شاید او به خاطر فریب دادن حقایق troubling به خود مشغول بود
[ترجمه گوگل]شاید او در فریب خود دخالت کرده بود تا واقعیت های ناراحت کننده را مسدود کند
[ترجمه گوگل]شاید او در فریب خود دخالت کرده بود تا واقعیت های ناراحت کننده را مسدود کند
7. Eventually, parents with special electronic equipment could block out programs they find objectionable.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، والدین با تجهیزات الکترونیکی ویژه ای می توانند برنامه هایی را مسدود کنند که مورد پسند واقع شوند
[ترجمه گوگل]در نهایت، والدین با تجهیزات الکترونیکی خاص می توانند برنامه هایی را که به نظر می رسند ناراحت شوند
[ترجمه گوگل]در نهایت، والدین با تجهیزات الکترونیکی خاص می توانند برنامه هایی را که به نظر می رسند ناراحت شوند
8. The buildings block out the street lighting.
[ترجمه ترگمان]ساختمان ها روشنایی خیابان را مسدود می کنند
[ترجمه گوگل]ساختمان ها از روشنایی خیابان جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]ساختمان ها از روشنایی خیابان جلوگیری می کنند
9. These preparations absorb or block out the sun's harmful ultra-violet rays.
[ترجمه ترگمان]این آمادگی ها اشعه ماورا بنفش مضر خورشید را جذب و یا مسدود می کنند
[ترجمه گوگل]این آماده سازی جذب یا جلوگیری از اشعه های مضر خورشیدی فوق العاده بنفش است
[ترجمه گوگل]این آماده سازی جذب یا جلوگیری از اشعه های مضر خورشیدی فوق العاده بنفش است
10. He lowered the blind to block out the sunlight.
[ترجمه ترگمان]پرده را پایین آورد تا نور خورشید را ببیند
[ترجمه گوگل]او کور را برای جلوگیری از نور خورشید پایین آورد
[ترجمه گوگل]او کور را برای جلوگیری از نور خورشید پایین آورد
11. We put a tarpaulin across the window to block out the sun - light.
[ترجمه ترگمان]ما یک چادر روی پنجره گذاشتیم تا نور خورشید را مسدود کنیم
[ترجمه گوگل]ما در سراسر پنجره قرار دادیم که براق را خاموش کنیم تا نور خورشید را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]ما در سراسر پنجره قرار دادیم که براق را خاموش کنیم تا نور خورشید را از بین ببرد
12. It took me into other worlds, to help block out the pain.
[ترجمه محمدرضا شریفی] مرا به دنیاهای دیگر برد تا کمک کند درد را فراموش کنم.
[ترجمه ترگمان]مرا به دنیاهای دیگر برد تا از درد و رنج کمک بگیرم[ترجمه گوگل]من به دنیاهای دیگر مراجعه کردم تا درد را از بین ببرم
13. The standard exploration procedure here has been to block out areas on the magnetic map.
[ترجمه ترگمان]روند اکتشاف استاندارد در اینجا، مسدود کردن مناطق روی نقشه مغناطیسی بوده است
[ترجمه گوگل]روش اکتشافی استاندارد در این جا مسدود کردن مناطق در نقشه مغناطیسی است
[ترجمه گوگل]روش اکتشافی استاندارد در این جا مسدود کردن مناطق در نقشه مغناطیسی است
14. They block out a great big house, found a much smaller lot than the original house.
[ترجمه ترگمان]ان ها یک خانه بزرگ بزرگ را مسدود کردند و تعداد زیادی کوچک تر از خانه اصلی پیدا کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک خانه بزرگ بزرگ را مسدود می کنند، مقدار بسیار کمی از خانه اصلی پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک خانه بزرگ بزرگ را مسدود می کنند، مقدار بسیار کمی از خانه اصلی پیدا می کنند
پیشنهاد کاربران
برق رفتن
به فراموشی سپردن ( حادثه یا رویداد تلخ و. . . )
فراموش کردن
Stop yourself from thinking about or remembering sth
فراموش کردن
Stop yourself from thinking about or remembering sth
نادیده گرفتن هم میتونه باشه مثلا:
He block out distractions = he ignore distractions
He block out distractions = he ignore distractions
طرح ریزی کردن
جلوگیری کردن
[Bad Weather]
[Collocation]
thick/dark/storm clouds block out the sun
[Collocation]
thick/dark/storm clouds block out the sun
جلوگیری از فکر کردن یا به یاد اوردن چیزی
stop yourself from thinking about or remembering sth
تلاش در فراموش کردن و نادیده گرفتن چیزی
تلاش در فراموش کردن و نادیده گرفتن چیزی
خاموشی سرتاسری
کلمات دیگر: