کلمه جو
صفحه اصلی

bourn


معنی : مرز، سرحد، هدف، قلمرو
معانی دیگر : جوی، نهرکوچک

انگلیسی به انگلیسی

• burn, small stream, brook (scottish, english); limit, boundary; goal (archaic)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دزده رود

مترادف و متضاد

مرز (اسم)
border, bound, abutment, abuttals, edge, brink, boundary, frontier, mark, precinct, balk, rubicon, bourn, bourne, outskirt, ridge, purlieus, rand, selvage, selvedge

سرحد (اسم)
border, bound, abutment, boundary, frontier, butting, demarcation line, borderline, boundary line, bourn, bourne

هدف (اسم)
object, cause, objective, point, sight, aim, purpose, target, goal, mark, prick, scope, butt, bourgeon, bourn, bourne, burgeon, victim, parrot, quintain

قلمرو (اسم)
region, dominion, circle, sphere, domain, scope, zone, bourn, territory, bourne, orbit, regality, milieu

جملات نمونه

1. Sometimes I cycled in from Bourn, but the eight miles all uphill on the return was a bit off-putting.
[ترجمه ترگمان]گاهی به طرف Bourn دوچرخه سواری می کردم، اما در فاصله هشت مایلی تا بالای تپه، کمی دورتر بود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من از Bourn دوچرخه سواری می کردم، اما هشت مایل همه ی مهاجرت ها به سمت بازگشت بود

2. Auditor general Sir John Bourn will personally conduct the probe.
[ترجمه ترگمان]بازرس کل، سر جان Bourn، شخصا این تحقیقات را انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]سرب جان بوران، سرمفتش خاص، شخصا پروب را انجام می دهد

3. There was a shadow hanging over Bourn for a time and nothing was fun any more.
[ترجمه ترگمان]مدتی بود که سایه ای روی bourn افتاده بود و دیگر هیچ چیز جالب تر از آن نبود
[ترجمه گوگل]یک سایه بر روی Bourn برای یک زمان وجود داشت و هیچ وقت سرگرم کننده نبود

4. The topmost bourn of a job is to watch others'working, but gain their salary.
[ترجمه ترگمان]بالاترین درجه یک کار این است که دیگران را تحت نظر داشته باشید، اما حقوق خود را به دست آورید
[ترجمه گوگل]بالا رفتن از شغل، تماشای دیگران است، اما حقوق خود را به دست آورید

5. The rising of civil society demand that the bourn of state and society is more clear and the society is endowed with more independence.
[ترجمه ترگمان]افزایش تقاضای جامعه مدنی به این معنا است که جامعه مدنی و جامعه دارای استقلال بیشتری است و جامعه دارای استقلال بیشتری است
[ترجمه گوگل]ظهور جامعه مدنی به این دلیل است که دولت و جامعه بیشتر روشن است و جامعه با استقلال بیشتری به دست میآید

6. He likes music to the bourn of crazy!
[ترجمه ترگمان]! اون موسیقی رو دوست داره! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]او موسیقی را به گریه دیوانه دوست دارد!

7. Even now, I still cannot reach his bourn then and there.
[ترجمه ترگمان]حتی حالا، هنوز هم نمی تونم به bourn برسم و اونجا
[ترجمه گوگل]حتی الان هم هنوز نمیتوانم به آنجا بروم

8. Theory of life bourn posts different moral bourns of individuals, which reflects the knowledge and partition of Moral cultivation's different arrangements virtually.
[ترجمه ترگمان]نظریه زندگی، جنبه های اخلاقی مختلفی از افراد را به خود اختصاص می دهد، که دانش و تجزیه و تحلیل ترتیبات مختلف کشت اخلاقی را به طور مجازی منعکس می کند
[ترجمه گوگل]تئوری زندگی از اهمیت بسیاری برخوردار است، که نشان دهنده دانش و تقسیم بندی روش های مختلف تربیت اخلاقی است

9. Together they established the Bourn Hall Clinic in Cambridge, the world's first center for IVF therapy.
[ترجمه ترگمان]آن ها با هم در کلینیک \"Bourn هال\" در کمبریج، اولین مرکز درمان با لقاح مصنوعی تاسیس شدند
[ترجمه گوگل]با هم، آنها کلیسای Bourn Hall در کمبریج، اولین مرکز درمانی در درمان IVF را تاسیس کردند

10. This bourn is the one that many serious authors go in for.
[ترجمه ترگمان]این bourn همان کسی است که بسیاری از نویسندگان جدی به آن وارد می شوند
[ترجمه گوگل]این غم و اندوه این است که بسیاری از نویسندگان جدی در آن شرکت می کنند

11. The author, beginning with the remarks about literature bourn by Wang Guowei and Pan Tianshou's points about art, finds out the origin and inspiration for the paper.
[ترجمه ترگمان]نویسنده، که با اظهارات وانگ Guowei و پن Tianshou درباره هنر، شروع به صحبت درباره هنر می کند، منشا و انگیزه این مقاله را کشف می کند
[ترجمه گوگل]نویسنده، با آغاز سخنرانی در مورد ادبیات توسط وانگ Guowei و نقاط پان Tianshou در مورد هنر، می شناسد منشا و الهام بخش برای مقاله است

12. I am a bourn, you are my mellifluence.
[ترجمه ترگمان]، من یه bourn تو \"mellifluence\" منی
[ترجمه گوگل]من گرسنه هستم، شما مرده ای هستی

13. The highest bourn of makingmarketing won is that an innovational and open marketing department culture isfigured based on the enterprise culture and embodied flexibility.
[ترجمه ترگمان]بالاترین bourn makingmarketing این است که فرهنگ بازاریابی باز و بازاریابی باز مبتنی بر فرهنگ شرکت بوده و در انعطاف پذیری گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]بالاترین میزان سرمایه گذاری در کسب و کار این است که بازاریابی بخش بازاریابی نوآورانه و باز مبتنی بر فرهنگ سازمانی و انعطاف پذیری تجسم شده است

14. The sweeteners were uncovered by Whitehall's financial watchdog, John Bourn, comptroller and auditor-general.
[ترجمه ترگمان]The توسط ناظر مالی وایت هال، جان Bourn، comptroller و بازرس کل کشف شد
[ترجمه گوگل]شیرین کننده ها توسط ناظر مالی مالی وایتهول، جان بورن، حسابرس و حسابرس، کشف شد


کلمات دیگر: