کلمه جو
صفحه اصلی

city hall


(مجازی) بهشت، خلد برین، خدا شهر، ساختمان شهرداری، شهرداری (سازمان و ادارات آن)، بلدیه (municipality هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

ساختمان شهرداری


شهرداری (سازمان و ادارات آن)، بلدیه (municipality هم می‌گویند)


سالن شهر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the building that houses the offices of city officials.

(2) تعریف: a city's administrators, collectively.

• building in which city government offices are located
in the usa and many other countries, city hall is the building in which the members and staff of the government or administration of a city have their offices.
city hall is used to refer to the government or administration of a city; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ساختمان شهرداری

مترادف و متضاد

city government


Synonyms: municipal government, town government, town hall


جملات نمونه

1. They massed in front of the city hall.
[ترجمه ترگمان]در جلوی سرسرای بزرگ جمع شدند
[ترجمه گوگل]آنها در جلوی سالن شهرداری توده ای کردند

2. It's on the opposite side of City Hall.
[ترجمه ترگمان]در طرف مقابل تالار شهر است
[ترجمه گوگل]این در طرف مقابل تالار شهر است

3. The men at City Hall, sniffing at anything too ideological, insist that big cuts are just not practical.
[ترجمه ترگمان]مردانی که در تالار شهر زندگی می کنند، هر چیزی را تحت فشار می دانند و اصرار دارند که این کاهش های بزرگ عملی نیست
[ترجمه گوگل]مردان در تالار شهری، که در هر چیزی بیش از حد ایدئولوژیک هستند، اصرار دارند که کاهش بزرگ فقط عملی نیست

4. Outraged citizens marched on City Hall, demanding the police chief's resignation.
[ترجمه ترگمان]شهروندان خشمگین وارد تالار شهر شدند و خواستار استعفای رئیس پلیس شدند
[ترجمه گوگل]شهروندان خشمگین به شورای شهر رفتند و خواستار استعفای رئیس پلیس شدند

5. You will have to apply to City Hall for a building permit.
[ترجمه ترگمان]شما باید برای مجوز ساختمان به تالار شهر درخواست بدهید
[ترجمه گوگل]شما باید برای مجوز ساخت و ساز در تالار شهرداری درخواست کنید

6. Several thousand people marched on City Hall.
[ترجمه ترگمان]چند هزار نفر در تالار شهر راهپیمایی کردند
[ترجمه گوگل]چندین هزار نفر در سالن شهر حرکت کردند

7. It's across from City Hall.
[ترجمه ترگمان]اون طرف شهر \"هال\" - ه
[ترجمه گوگل]این در سراسر شهر سالن است

8. Pardon me, can you direct me to City Hall?
[ترجمه ترگمان]ببخشید، میشه منو راهنمایی کنید به شهرداری؟
[ترجمه گوگل]ببخشید، آیا می توانید من را به تالار شهر هدایت کنید؟

9. It's opposite City Hall.
[ترجمه ترگمان]درست روبروی شهر \"سیتی هال\" - ه
[ترجمه گوگل]این در مقابل تالار شهری است

10. Everyone at City Hall is receiving kickbacks. It's the only way to get anything done there.
[ترجمه ترگمان]همه تو \"شهرداری\" دارن kickbacks رو دریافت میکنن این تنها راهیه که می شه کاری کرد
[ترجمه گوگل]هر کس در تالار شهرداری رشوه دریافت می کند این تنها راه برای به دست آوردن چیزی در آنجا است

11. The Mayor will open the proceedings at the City Hall tomorrow.
[ترجمه ترگمان]شهردار فردا جریان دادرسی را در شهرداری شهر افتتاح خواهد کرد
[ترجمه گوگل]شهردار فردا در شورای شهر بازجویی خواهد شد

12. It faces City Hall.
[ترجمه ترگمان] این شهر \"City هال\" - ه
[ترجمه گوگل]آن را به تالار شهری می چسبانید

13. Angry workers were gathering on the steps of City Hall.
[ترجمه ترگمان]کارگران عصبانی روی پله های تالار شهر جمع شدند
[ترجمه گوگل]کارگران عصبانی در مراحل تالار شهر جمع شدند

14. Joplin was crazy about Seth, and called City Hall to enquire about a marriage licence.
[ترجمه ترگمان]جاپلین در مورد سث احمقانه بود و برای تحقیق در مورد مجوز ازدواج به تالار شهر زنگ زد
[ترجمه گوگل]جاپلین در مورد Seth دیوانه بود و به نام تالار شهرداری در مورد مجوز ازدواج تحقیق می کرد

اصطلاحات

fight city hall

(عامیانه) با سازمان اداری و دیوان سالاری در افتادن


پیشنهاد کاربران

شهر داری

محضر ( مکانی که عروس و داماد در آنجا عقد می کنند )

( اسم ) ساختمان شهر داری


City hall اسم است و در آمریکا به معنای ساختمان شهرداری است


کلمات دیگر: