کلمه جو
صفحه اصلی

dissymmetry


عدم تناسب، عدم تقارن، ناهمگری، ناسازواری، ناسازواری ناهمایی

انگلیسی به فارسی

عدم تناسب، عدم تقارن، ناهمگری، ناسازواری


ناهمایی، تقارن معکوس (مانند تقارن دست‌های انسان)


عدم تقارن


انگلیسی به انگلیسی

• lack of symmetry

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نامتقارن
[زمین شناسی] بی قرینگی،عدم توازن، عدم تقارن
[ریاضیات] عدم تقارن، نامتقارنی

جملات نمونه

1. Moreover, risk and income are of dissymmetry, which is coincident with characteristic of the option.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ریسک و درآمد مربوط به dissymmetry هستند که با ویژگی گزینه منطبق است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ریسک و درآمد ناشی از عدم تقارن است، که با ویژگی مشخصی همخوانی دارد

2. The information dissymmetry in the real estate market leads to the inferior position of the consumers with lot loss in consuming.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به بازار املاک و مستغلات منجر به موقعیت پایین تری از مصرف کنندگان با از دست دادن مقدار زیادی در مصرف می شود
[ترجمه گوگل]عدم انطباق اطلاعات در بازار املاک و مستغلات منجر به موقعیت نزولی مصرف کنندگان با تلفات زیاد در مصرف می شود

3. But this evolutionary mechanism combining dissymmetry, anatomy, and chance does not provide an adequate explanation of why right-handedness should have become predominant. . .
[ترجمه ترگمان]اما این مکانیسم تکاملی ترکیبی از dissymmetry، کالبدشناسی، و شانس توضیح کافی از این که چرا راست دست بودن باید غالب شود فراهم نمی کند
[ترجمه گوگل]اما این مکانیسم تکاملی با ترکیب نامتقارن، آناتومی و شانس توضیح کافی از این که چرا حقوقی باید غالب شود، ارائه نمی شود

4. Analyses in property rightindicate that dissymmetry between residual claim rights and residual rights of control offers controlling shareholders an opportunity to expropriate minority shareholders.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل در ویژگی rightindicate که بین حقوق ادعا باقی مانده و حقوق باقی مانده کنترل، سهامداران کنترل کننده را در اختیار سهامداران اقلیت قرار می دهد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل در حقوق مالکیت نشان می دهد که عدم تقارن بین ادعای حقوق باقیمانده و حقوق باقیمانده از کنترل، امکان کنترل سهامداران را برای انهدام سهامداران اقلیت فراهم می کند

5. Then considering the dissymmetry of information, we put forth the concept of supervision errors and analyze their effects on financial risks.
[ترجمه ترگمان]سپس با در نظر گرفتن the اطلاعات، ما مفهوم خطاهای نظارت و بررسی تاثیرات آن ها بر ریسک های مالی را مطرح نمودیم
[ترجمه گوگل]سپس با توجه به عدم تقارن اطلاعات، مفهوم خطاهای نظارت را مطرح می کنیم و اثرات آن بر خطرات مالی را تحلیل می کنیم

6. Third, the dissymmetry of information provides guarantee for their rent-seeking activities.
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، the اطلاعات تضمینی برای فعالیت های جستجوی اجاره آن ها فراهم می کند
[ترجمه گوگل]سوم، عدم انطباق اطلاعات تضمین فعالیت های اجاره ای خود را فراهم می کند

7. Because of the information dissymmetry In the relationship between medical care providers and patients, patients are induction to adverse selection, and moral hazard behaviors are produced.
[ترجمه ترگمان]به دلیل اطلاعات dissymmetry در رابطه بین ارائه دهندگان مراقبت های پزشکی و بیماران، بیماران به انتخاب مخالف، و رفتارهای خطر اخلاقی تولید می شوند
[ترجمه گوگل]با توجه به عدم تقارن اطلاعات در رابطه بین ارائه دهندگان خدمات پزشکی و بیماران، بیماران به علت انتخاب نامطلوب و رفتارهای خطر اخلاقی تولید می شوند

8. In a single slit Fraunhofer diffraction device, the dissymmetry distributing diffraction pattern can be seen on the screen by turning one edge of the single slit and fixing another.
[ترجمه ترگمان]در یک دستگاه شکست فرانهوفر، الگوی انکسار توزیع dissymmetry را می توان در صفحه با تبدیل یک لبه شکاف منفرد و تعمیر آن مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]در یک دستگاه دیفرانسیل Fraunhofer تک شکاف، الگوی پراکندگی توزیع غیرمستمتری را می توان با چرخاندن یک لبه شکاف تک و برداشتن یک صفحه دیگر بر روی صفحه مشاهده کرد

9. We propose some security measures for rectifying the over-treatment from the angle of holding down the information dissymmetry between the hospitals, patients and health administrative executors.
[ترجمه ترگمان]ما برخی از معیارهای امنیتی برای اصلاح رفتار بیش از حد از زاویه نگه داشتن اطلاعات بین بیمارستان ها، بیماران و مجریان اجرایی بهداشتی را پیشنهاد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برخی از اقدامات امنیتی را برای تصحیح بیش از حد درمان از زاویه نگهداری نامتقارن اطلاعات بین بیمارستان ها، بیماران و مدیران اجرایی اداره بهداشت پیشنهاد می کنیم

10. The key of corporate governance is the agency in the condition of dissymmetry of information .
[ترجمه ترگمان]کلید راهبری شرکتی، آژانسی است که در وضعیت of اطلاعات قرار دارد
[ترجمه گوگل]کلید حکومت شرکتی این است که در شرایط عدم تقارن اطلاعات قرار گیرد

11. These enterprises faced with the most common problem ? short of capital in their development, because of the high risks and information dissymmetry.
[ترجمه ترگمان]این شرکت ها با رایج ترین مشکل مواجه هستند؟ کمبود سرمایه در توسعه آن ها به دلیل خطرات بالا و dissymmetry اطلاعات
[ترجمه گوگل]این شرکت با شایع ترین مشکل مواجه است؟ به علت ریسک بالا و عدم تقارن اطلاعات، سرمایه انسانی در توسعه آنها کم است

12. In the audit of engineering balance of accounts, the benefits of the developments unit often encounter damage because of the dissymmetry of information.
[ترجمه ترگمان]در بررسی تعادل مهندسی حساب ها، مزایای واحد پیشرفت اغلب به دلیل of اطلاعات با آسیب مواجه می شوند
[ترجمه گوگل]در حسابرسی تعادل حسابداری مهندسی، مزایای واحد توسعه، اغلب با خسارت ناشی از عدم همبستگی اطلاعات مواجه می شوند

13. The scientific system analysis could obtain a balanced solution from harmonizing mechanism and surrounding, acknowledging nonzero sum gaming inside system and improving system informative dissymmetry.
[ترجمه ترگمان]تحلیل سیستم علمی می تواند یک راه حل متوازن را از مکانیزم harmonizing و محیط اطراف بدست آورد، مجموع غیر صفر بازی درون سیستم را تایید کند و سیستم اطلاع رسانی را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل سیستم علمی می تواند یک راه حل متعادل از هماهنگ سازی مکانیزم و اطراف آن، به رسمیت شناختن بازی های غیرضروری در داخل سیستم و بهبود سیستم نامتقارن اطلاعاتی را بدست آورد

14. The information disclosure to be the important mechanism which solves the information dissymmetry of the information feeder and need.
[ترجمه ترگمان]افشا اطلاعات یک مکانیزم مهم است که اطلاعات مربوط به تغذیه و نیاز اطلاعات را حل می کند
[ترجمه گوگل]افشای اطلاعات مکانیسم مهمی است که عدم انطباق اطلاعات فیدر اطلاعات و نیاز را حل می کند


کلمات دیگر: