1. St. Francis of Assisi originally founded the cloister which now encloses a garden and well.
[ترجمه ترگمان]سنت فرانسیس of در اصل، صومعه را که اکنون باغ را دربرگرفته است تاسیس کرد
[ترجمه گوگل]سنت Francis of Assisi ابتدا مؤسسه ای را تاسیس کرد که در حال حاضر یک باغ و محوطه را در آن قرار می دهد
2. You can't see down that part of the cloister leading off from the chapel into the convent.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید آن قسمت از صومعه را که از کلیسای صومعه خارج می شود ببینید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید آن قسمت از آپارتمان را که از کلیسای مسیحی به کلیسا منتهی می شود را ببینید
3. From the cool of this cloister the island-dotted sea shimmered in the sunlight.
[ترجمه ترگمان]از خنکی این محوطه، امواج دریا در زیر نور خورشید می درخشید
[ترجمه گوگل]از خنک این کلیسا، دریا جزیره خیره شده در نور خورشید خیره شد
4. The cloister linked the most important elements of an abbey together.
[ترجمه ترگمان]صومعه مهم ترین عناصر یک صومعه را به هم ربط داد
[ترجمه گوگل]این کلیسا مهمترین عناصر یک خیابان را با هم مرتبط کرده است
5. The ancient cloister was a structure of red brick picked out with white stone.
[ترجمه ترگمان]محوطه قدیمی یک ساختمان آجری قرمز بود که با سنگ سفید از آن بیرون امده بود
[ترجمه گوگل]غار باستانی ساختار آجر قرمز برداشت شده با سنگ سفید است
6. He coiled around the moist cloister pillars.
[ترجمه ترگمان]دور ستون های مرطوب و مرطوب حلقه زد
[ترجمه گوگل]او در اطراف ستون های مرجانی مرطوب قرار گرفت
7. You may still long for cloister, but learn this lesson first.
[ترجمه ترگمان]شاید هنوز برای دیر کردن دیر باشد، اما اول این درس را یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]شما هنوز هم می توانید برای کلینیک طولانی، اما برای اولین بار درس این درس را یاد بگیرید
8. In the cloister, what is called the "government" is only an intermeddling with authority, an interference which is always questionable.
[ترجمه ترگمان]در صومعه، آنچه که \"دولت\" نامیده می شود تنها یک intermeddling با قدرت است، یک تداخل که همیشه سوال برانگیز است
[ترجمه گوگل]در حیاط خلوت، آنچه که 'دولت' نامیده می شود، تنها یک درهم آمیخته با اقتدار است، یک تداخل است که همیشه مشکوک است
9. When I stepped out of the cloister I had no idea where my path would lead.
[ترجمه ترگمان]وقتی از محوطه بیرون رفتم نمی دانستم که راه من کجاست
[ترجمه گوگل]وقتی که من از غرفه خارج شدم هیچ نظری نداشتم که مسیر من منجر شود
10. To furnish ( a building ) with a cloister.
[ترجمه ترگمان]برای تهیه کردن (یک ساختمان)با یک صومعه
[ترجمه گوگل]برای تهیه (ساختن) با یک کلیسا
11. A photograph of the Pingnan Cloister Garden.
[ترجمه ترگمان]عکسی از باغ Pingnan Cloister
[ترجمه گوگل]یک عکس از باغ کریستین Pingnan
12. In the cloister, hell is accepted in advance as a post obit on paradise.
[ترجمه ترگمان]در صومعه، دوزخ به منزله مساعده میراث در بهشت پذیرفته می شود
[ترجمه گوگل]در کلیسا، جهنم به عنوان یک پست در طبیعت به طور پیش فرض پذیرفته می شود
13. A cloister that opens strategically, looking for the right amount of sun, light and views.
[ترجمه ترگمان]یک صومعه که به طور استراتژیک باز می شود و به دنبال مقدار صحیح نور خورشید، نور و نما است
[ترجمه گوگل]یک کلبه است که به طور استراتژیک باز می شود، به دنبال مقدار مناسب خورشید، نور و دیدگاه
14. They went out into the still, shadowy cloister garden.
[ترجمه ترگمان]به حیاط ساکت و تاریک محوطه رفتند
[ترجمه گوگل]آنها به داخل خانه سرسبز آپارتمان رفتند