کلمه جو
صفحه اصلی

cob


معنی : توده، ضرب، چوب ذرت، ادم مهم، ضربت برکپل
معانی دیگر : (انگلیس - محلی) قلمبه، تکه (به ویژه تکه ی زغالسنگ)، (انگلیس - محلی) رئیس، پیشوا، رجوع شود به: corncob، (جانورشناسی) قوی نر، ضربت برکپل cobb نیز نوشته می شود

انگلیسی به فارسی

آدم مهم، ضربت برکپل ( cobb نیز نوشته می‌شود)، توده، چوب ذرت


کوب، چوب ذرت، ادم مهم، ضربت برکپل، توده، ضرب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the hard center of an ear of corn; corncob.

(2) تعریف: a male swan.

(3) تعریف: a sturdy, short-legged type of horse.

• corncob; male swan; short-legged horse; (british) roll, bun
a cob is a round loaf of bread.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] چینه
[زمین شناسی] چینه

مترادف و متضاد

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

ضرب (اسم)
chop, impact, strike, stroke, hit, bop, shock, beat, butt, drum, blow, impulse, multiplication, coining, bruise, fib, box, buffet, buff, punch, slash, smite, cob, coinage, stab, wham, ictus, sock

چوب ذرت (اسم)
cob, corncob

ادم مهم (اسم)
cob

ضربت برکپل (اسم)
cob

جملات نمونه

1. The placid and sensible character of the beginner's cob would be unsuitable for the racecourse, for example.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، شخصیت آرام و منطقی کوب مبتدی برای مسابقه اسب دوانی نامناسب خواهد بود
[ترجمه گوگل]شخصیت جسورانه و معقول کابین نوازنده، برای مثال، برای کلاس مسابقه مناسب نیست

2. The cob was young and eager but uneducated.
[ترجمه ترگمان]The جوان و مشتاق اما بی سواد بود
[ترجمه گوگل]زوج جوان و مشتاق اما معلوم نیست

3. He clicked his tongue, the cob plodded resolutely forward and so did I. And it was easy!
[ترجمه ترگمان]او زبانش را به صدا درآورد و با گام های مصمم جلو آمد و من هم همین کار را کردم ! و آسون بود
[ترجمه گوگل]او زبان خود را با کلیک بر روی زبانه، cob به طور قاطعانه به جلو جلو و به همین ترتیب I و آسان بود!

4. corn on the cob.
[ترجمه ترگمان]ذرت روی کره
[ترجمه گوگل]ذرت در کوب

5. Maybe corn cut from the cob and fried with green onions and butter.
[ترجمه ترگمان]شاید ذرت با کره و پیاز و کره سبز شده باشد
[ترجمه گوگل]شاید ذرت از کبوتر بریده شود و با پیاز سبز و کره سرخ شود

6. A small irony: the postcard from Cob in my mailbox on the way out.
[ترجمه ترگمان]یک کنایه کوچک: کارت پستال از cob توی صندوق پستی من در راه خروج
[ترجمه گوگل]یک کارت پستال کوچک از کوب در صندوق پستی من در راه خروج

7. Although cob walls contain no stone, apart from the footings, they are remarkably resilient.
[ترجمه ترگمان]هر چند که دیوارها دارای هیچ سنگی نیستند، به غیر از the، آن ها به طور قابل ملاحظه ای انعطاف پذیر هستند
[ترجمه گوگل]اگرچه دیوارهای کابین بدون سنگ، بدون استحکامات، بدون استحکام هستند

8. The market price of cob nuts on December 1 is £110 per ton.
[ترجمه ترگمان]قیمت بازار of در ۱ دسامبر ۱۱۰ پوند به ازای هر تن است
[ترجمه گوگل]قیمت بازار آجیل کوب در 1 دسامبر 110 پوند در هر تن است

9. Some people think fresh corn on the cob needs no embellishment.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم فکر می کنند ذرت تازه روی کره اسب نیاز ندارد
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم فکر می کنند ذرت تازه بر روی کابین نیاز به هیچ زینتی ندارد

10. With a serrated knife, cut corn kernels off cob; set aside.
[ترجمه ترگمان]با یک چاقوی دندانه دار، پوست ذرت و ذرت را جدا می کند
[ترجمه گوگل]با یک چاقو دندانه دار، دانه های ذرت را خرد کنید کنار گذاشتن

11. The different position of silk and cob have the same trend.
[ترجمه ترگمان]موقعیت متفاوتی از جنس ابریشم و کوب، همان گرایش را دارد
[ترجمه گوگل]موقعیت متفاوت ابریشم و کوب دارای همان روند است

12. Using cotton seed hull, saw-dust, corn cob to cultivate as substrate, the result shows that the optimal cultivation compost as substrate is cotton seed hull.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از بدنه بذر کتان، cob saw و ذرت برای کشت به عنوان زیر لایه، نتیجه نشان می دهد که کمپوست کشت بهینه به عنوان زیر لایه، بدنه بذر کتان است
[ترجمه گوگل]با استفاده از پوسته دانه پنبه ای، گرد و غبار و کوب ذرت برای کشت به عنوان سوبسترا، نتیجه نشان می دهد که کمپوست کشت بهینه به عنوان بستر پوسته دانه پنبه است

13. By using FC or COB, die products are mounded in the MCM.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سپاه مرزی یا cob، محصولات بمیرد، در MCM است
[ترجمه گوگل]با استفاده از FC یا COB، محصولات تولید شده در MCM افزایش می یابد

14. Come on, why should COB say and piss lotsof people with that?
[ترجمه ترگمان]بی خیال، چرا باید این حرف رو بزنی و مردم رو عصبانی کنی؟
[ترجمه گوگل]بیا، چرا باید COB بگوید و مردم زیادی را با آن بپوشند؟

پیشنهاد کاربران

دیوار گلی یا کاهگل مورد استفاده در قدیم و روستا ها

کاهگل

عنکبوت ( اسم )
مترادف: Spider


کلمات دیگر: