1. Brackish waters generally support only a small range of faunas.
[ترجمه ترگمان]آب های آلوده به طور کلی تنها از محدوده کوچکی از faunas پشتیبانی می کنند
[ترجمه گوگل]آب های ترشحی به طور کلی تنها از طیف کوچکی از فون ها حمایت می کنند
2. These fishes do best in brackish or salt water.
[ترجمه ترگمان]این ماهی ها در آب شور یا آب شور بهترین کار را می کنند
[ترجمه گوگل]این ماهی ها در آب نمکی یا آب شور بهترین هستند
3. Arius are brackish water to marine fish, which means a tank especially for them.
[ترجمه ترگمان]آب شور برای ماهی های دریایی آب شور است که به معنی تانک به ویژه برای آن ها است
[ترجمه گوگل]آریوس آب شور به ماهی های دریایی است که به معنی مخزن به ویژه برای آنها است
4. It also has a slight preference for brackish water.
[ترجمه ترگمان]آب شور هم چنین اولویت کمی برای آب شور دارد
[ترجمه گوگل]همچنین دارای مقداری برای آب شور است
5. Both types of water and a brackish mixture can ebb and flow together.
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع آب و یک مخلوط آب شور می توانند بالا و پایین بروند
[ترجمه گوگل]هر دو نوع آب و یک مخلوط سیراب می تواند از بین برود و با هم جریان یابد
6. Inland and coastal fresh and brackish waters and marshes in lowlands, especially with plenty of vegetation and shallow muddy water.
[ترجمه ترگمان]در آب های داخلی و ساحلی و آب شور و آب شور در زمین های پست و به ویژه با مقدار زیادی پوشش گیاهی و آب گل آلود کم عمق
[ترجمه گوگل]آب های تازه و سرسبزی داخلی و ساحلی و خلیج فارس، به ویژه با مقدار زیادی پوشش گیاهی و آب گل آلود کم عمق
7. Amazon and others World-wide examples of these brackish waters abound.
[ترجمه ترگمان]آمازون و دیگران نمونه هایی از این آب های شور شور هستند
[ترجمه گوگل]آمازون و دیگران نمونه های جهانی این آب های شور آبزی فراوان است
8. My brackish water tank is built into a wall.
[ترجمه ترگمان]مخزن آب شور من در یک دیوار ساخته شده است
[ترجمه گوگل]مخزن آب سدیم من به دیوار ساخته شده است
9. Breed exclusively by fresh and brackish water and marshes; often in coastal waters on migration.
[ترجمه ترگمان]نژاد منحصرا با آب شیرین و آب شور و باتلاق ها و اغلب در آب های ساحلی بر سر مهاجرت
[ترجمه گوگل]نژاد به طور انحصاری با آب تازه و ترش و خلیج؛ اغلب در آب های ساحلی در مهاجرت
10. All these tropical areas have their own brackish flora and fauna, but few if any are known in the trade.
[ترجمه ترگمان]تمام این مناطق استوایی، گیاهان و حیوانات شور مخصوص خود را دارند، اما اگر کسی در این مناطق دیده شود
[ترجمه گوگل]همه این مناطق گرمسیری فلور و گیاه لاکتیکی خود را دارند، اما اگر تعداد کمی در تجارت وجود داشته باشد، تعداد کمی از آنها وجود دارد
11. Articles and books on brackish water fishkeeping are few and far between.
[ترجمه ترگمان]مواد و کتاب هایی که در مورد آب شور آب شور دارند، کم و بیش فاصله دارند
[ترجمه گوگل]مقالات و کتاب ها در مورد ماهیگیری آب شور بسیار اندک است
12. Fresh or brackish lakes and lagoons, usually reed-fringed, also marshes.
[ترجمه ترگمان]دریاچه های تازه یا brackish، تالاب ها و تالاب ها، معمولا پوشیده از fringed و باتلاق ها نیز هستند
[ترجمه گوگل]دریاچه ها و تالاب های تازه و یا سیراب شده، معمولا نردبان حاشیه ای، نیز خشت
13. It was brackish, laced with gypsum, but she forced it down, and she filled the bottles.
[ترجمه ترگمان]آب شور بود و با گچ سفید شده بود، اما به زور آن را پایین کشید و بطری را پر کرد
[ترجمه گوگل]این گیاه لاغر بود، با گچ پوشیده شده بود، اما او آن را پایین آورد و بطری ها را پر کرد
14. Cypresses, with their tolerance for brackish water, thrive in these ecosystems.
[ترجمه ترگمان]Cypresses با تحمل آن ها برای آب شور، در این اکوسیستم ها رونق یافت
[ترجمه گوگل]Cypresses، با تحمل آنها برای آب شور، در این اکوسیستم ها رشد می کند
15. The plants take salty or brackish water, and either warm it, vaporise it and separate off the salts and impurities, or pass it through filters.
[ترجمه ترگمان]گیاهان آب شور یا شوری دارند و یا آن را گرم می کنند، آن را گرم می کنند و نمک و ناخالصی ها را جدا می کنند و یا آن را از طریق فیلترها عبور می دهند
[ترجمه گوگل]این گیاهان آب شور یا شور، و یا گرم آن، تبخیر آن و جدا کردن نمک و ناخالصی، و یا عبور از طریق فیلتر