کلمه جو
صفحه اصلی

cliff


معنی : تخته سنگ، صخره
معانی دیگر : پرتگاه، صخره ی بلند و پرشیب (معمولا بر فراز ساحل)، تندان، خرسنگ، کوهپاره

انگلیسی به فارسی

تخته سنگ، صخره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a high, steep or overhanging surface of rock or earth.
مترادف: precipice
مشابه: bluff, crag, drop-off, escarpment, ledge, palisade, promontory, shelf, steep

• male first name; family name
bluff, headland, very steep rocky hill
a cliff is a high area of land with a very steep side, especially one next to the sea.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تندان - دیواره
[زمین شناسی] تخته سنگ، صخره

مترادف و متضاد

تخته سنگ (اسم)
slate, rock, crag, boulder, slab, bowlder, cliff

صخره (اسم)
rock, cliff, roach

overhang on hill or mountain


Synonyms: bluff, crag, escarpment, face, precipice, rock face, rocky height, scar, scarp, steep rock, wall


جملات نمونه

He stood on the edge of a cliff and raised his arms toward God.

او بر لبه‌ی پرتگاه ایستاد و دست‌های خود را به سوی خدا دراز کرد.


1. a bold cliff
صخره ی دماغه مانند

2. a sheer cliff
یک صخره ی عمودی

3. he fell over the cliff
از روی صخره افتاد.

4. a cottage perched on the cliff
کلبه ای بر روی صخره قرار داشت.

5. he crashed the car against a cliff and died
ماشین را به صخره زد و کشته شد.

6. he stood on the edge of a cliff and raised his arms toward god
او بر لبه ی پرتگاه ایستاد و دست های خود را به سوی خدا دراز کرد.

7. he went to the brink of the cliff
او تا دم (لبه ی) صخره پیش رفت.

8. the rat was hiding in a crevice under a cliff
موش در شکاف زیر تخته سنگی پنهان شده بود.

9. From his position on the cliff top, he had a good view of the harbour.
[ترجمه ترگمان]از موقعیت خود روی صخره، منظره خوبی برای لنگرگاه داشت
[ترجمه گوگل]از موقعیت خود در بالای صخره، او دید خوبی از بندر داشت

10. Her car swerved and plunged off the cliff.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل چرخی زد و از صخره پایین رفت
[ترجمه گوگل]ماشینش می چرخید و از صخره افتاد

11. The athlete broke an arm while climbing a cliff.
[ترجمه ترگمان]ورزش کار در حالی که از صخره بالا می رفت یک دستش را شکست
[ترجمه گوگل]ورزشکار هنگام صعود کردن صخره، بازو را شکست

12. Cliff thinks he knows everything under the sun.
[ترجمه ترگمان]کلیف فکر می کنه که اون همه چیزو زیر خورشید می دونه
[ترجمه گوگل]کلیف فکر می کند که همه چیز را زیر آفتاب می داند

13. Pointing down to the bottom of the cliff, Mary showed us the dangerous rocks.
[ترجمه ترگمان]با اشاره به پایین صخره، مری صخره خطرناک را به ما نشان داد
[ترجمه گوگل]مریم به سمت پایین صخره اشاره کرد و سنگ های خطرناکی را به ما نشان داد

14. The cascade falls over a tall cliff.
[ترجمه ترگمان]آبشار از بالای صخره ای بلند سقوط می کند
[ترجمه گوگل]آبشار بیش از یک صخره بلند است

15. The cliff drops away at that point.
[ترجمه ترگمان]صخره در آن نقطه سقوط می کند
[ترجمه گوگل]در این نقطه صخره ها از بین می روند

16. We can see the cliff that beetles over the sea.
[ترجمه ترگمان] ما میتونیم صخره رو ببینیم که روی دریا سوسک ها رو نگاه میکنن
[ترجمه گوگل]ما می توانیم صخره هایی را پیدا کنیم که سوسک های دریایی دارند

پیشنهاد کاربران

پرتگاه

صخره های مرجانی!

اقا رک و راست پرتگاه

پرتگاهی که در کنار دریا هست نه کوه

صخره

صخره مرجانی==> coral reef
این همون صخره های مرتفع کنار اقیانوسه

پَرتگاه به صخره هایی اطلاق می شود که دارای سطح با شیب زیاد مرتفع یا عمیق باشد. این قبیل زمین چهرها در اثر فرسایش در طول مدت زمان طولانی در اثر هوازدگی یا جریان های آبی به وجود می آید
برج ترانگو مرتفعترین پرتگاه دیواره ای عمود جهان می باشد که در کشور پاکستان قرار دارد که پرتگاه آن در ارتفاع ۶٬۲۸۰ متری از سطح دریا قرار دارد.


می دونیم که stone میشه سنگ و Rock هم میشه صخره. Cliff هم میشه صخره. ولی صخره های خیلی بزرگ و مرتفع که معمولا در کنار آب هستن و مرز آبی دارن

تعریف این واژه به همراه مثال :
🔴 a steep rock face, especially at the edge of the sea
◀️ "a coast path along the top of rugged cliffs"

البته پرتگاه توی فارسی میشه :
جای بلندی که احتمال پرت شدن از آن وجود دارد.


کلمات دیگر: