کلمه جو
صفحه اصلی

relativity


معنی : نسبیت، نسبی بودن، فرضیه نسبی، فلسفه نسبیه
معانی دیگر : (فیزیک) نسبیت، نظریه (دیدمان) نسبیت، (فلسفه) نسبی گرایی، نسبیت گرایی

انگلیسی به فارسی

فرضیه نسبی، فلسفه نسبیه، نسبی بودن، نسبیت


نسبیت، نسبی بودن، فرضیه نسبی، فلسفه نسبیه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or condition of being relative.

(2) تعریف: in physics, a theory that time and space are relative, not absolute, and that all motion must be defined relative to a frame of reference.

• (physics) theory of relativity as developed by albert einstein, theory that time and space are relative concepts and that motion must be defined in relation to a point of reference
the theory of relativity is einstein's theory concerning space, time, and motion; a technical term in physics.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] نسبیت
[ریاضیات] نسبیت

مترادف و متضاد

نسبیت (اسم)
ratio, relativity, relativism

نسبی بودن (اسم)
relativity

فرضیه نسبی (اسم)
relativity

فلسفه نسبیه (اسم)
relativity

جملات نمونه

1. special relativity
(فیزیک) نسبیت خاص

2. the theory of relativity
نظریه ی نسبیت (دیدمان همچندی)

3. According to the theory of relativity, nothing can travel faster than light.
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه نسبیت، هیچ چیز نمی تواند سریع تر از نور حرکت کند
[ترجمه گوگل]با توجه به نظریه نسبیت، هیچ چیز نمی تواند سریعتر از نور حرکت کند

4. Finally they accepted Einstein's relativity.
[ترجمه ترگمان]سرانجام نسبیت انیشتین را پذیرفتند
[ترجمه گوگل]در نهایت آنها نسبیت انیشتین را پذیرفتند

5. The theory of relativity originates with Albert Einstein.
[ترجمه ترگمان]نظریه نسبیت از آلبرت انیشتین سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل]تئوری نسبیت با آلبرت انیشتین آغاز می شود

6. Some people find the idea of relativity difficult to grasp.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد ایده نسبیت را مشکل می دانند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم این ایده نسبیت را درک می کنند

7. There is no relativity between the two matters.
[ترجمه ترگمان]هیچ نسبیت بین این دو موضوع وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ رابطه نسبی بین دو موضوع وجود ندارد

8. Einstein formulated the Theory of Relativity in 190
[ترجمه ترگمان]انیشتین تئوری نسبیت را در سال ۱۹۰ تدوین کرد
[ترجمه گوگل]اینشتین تئوری نسبیت را در سال 190 تدوین کرد

9. But then, Newtonian mechanics appeared precisely accurate, until Relativity was discovered.
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن، مکانیک نیوتونی درست به نظر می رسد، تا زمانی که نسبیت کشف شد
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، مکانیک نیوتنی دقیقا دقیق ظاهر شد، تا اینکه نسبیت کشف شد

10. The fact that Einstein's general theory of relativity turned out to predict singularities led to a crisis in physics.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که نظریه نسبیت عام انیشتین برای پیش بینی نقاط تکین به یک بحران در فیزیک منجر شد
[ترجمه گوگل]این واقعیت که نظریه نسبیت کلی اینشتین برای پیش بینی تکینگی ها منجر به بحران در فیزیک شد

11. Einstein introduced his theory of relativity in 19 in a scientific paper.
[ترجمه ترگمان]انیشتین تئوری نسبیت خود را در ۱۹ سال در یک مقاله علمی مطرح کرد
[ترجمه گوگل]اینشتین نظریه نسبیت خود را در سال 19 در مقاله علمی معرفی کرد

12. Unlike relativity theory, quantum theory is beginning to have a really significant impact on technology.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف نظریه نسبیت، نظریه کوانتومی تاثیر بسیار قابل توجهی بر فن آوری دارد
[ترجمه گوگل]بر خلاف نظریه نسبیت، تئوری کوانتومی شروع به تأثیر بسیار مهمی در تکنولوژی می کند

13. Nearly all undergraduate texts on special relativity attempt to display the novel physical concepts of the theory at minimal mathematical cost.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه متون کارشناسی در خصوص نسبیت خاص تلاش می کنند تا مفاهیم فیزیکی جدید نظریه را با حداقل هزینه ریاضی نمایش دهند
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام متون مقطع کارشناسی در مورد نسبیت خاص، تلاش برای نمایش مفاهیم فیزیکی جدیدی از نظریه در هزینه های ریاضی کم است

14. Now the general theory of relativity will be developed formally using tensors.
[ترجمه ترگمان]اکنون نظریه عمومی نسبیت به طور رسمی با استفاده از tensors توسعه داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]اکنون تئوری نسبیت کلی به طور رسمی با استفاده از تانسور توسعه خواهد یافت

پیشنهاد کاربران

نسبیت؛ نظریه ی نسبیت به قانون فیزیکی نسبیت جهان اشاره دارد. به بیانی همه چیز در جهان نسبی است و در مقابل همه چیز متضادش هم هست و هیچ چیز مطلق نیست. روز و شب. غم و شادی و حتی ماده و ضد ماده. به بیانی دیگر، منظور از نسبیت بسیار ساده است و از مدتها قبل از اینشتین از زمان گالیله آنرا به کار می برده ایم. نسبیت یعنی قوانین فیزیک را همه افراد در نقاط مختلف جهان هستی به یکسان درک میکنند و این قوانین برای همه یکسان است ( البته دقیقتر آن است که بگوییم تمام افراد یا ناظرانی که با سرعت ثابت و بدون شتاب در حال حرکتند ) .

مثال روشن آن دو ماشین است که با سرعت ثابت پنجاه کیلومتر در ساعت در حال حرکت به سمت هم هستند. اگر قرار باشد که این دو ماشین تمام قوانین مکانیک را یکسان درک کنند پس باید سرعت حرکت آنها نسبت به هم را بتوانیم حساب کنیم که با یک حساب سر انگشتی برابر صد کیلومتر در ساعت خواهد بود. یعنی اگر یکی از ماشینها را ثابت در نظر بگیریم دیگری با سرعت صد کیلومتر در ساعت به آن نزدیک میشود. اگر دو ماشین با یک سرعت هم جهت در حال حرکت باشند سرعت نسبی آنها صفر میشود و عملا نسبت به هم ثابتند. مثال دیگر خود ما هستیم که همراه کره زمین با سرعت زیاد به دور خورشید میگردیم، اما چون سرعت ما با زمین یکسان است، سرعت نسبی ما نسبت به زمین صفر است و احساس حرکت نمیکنیم.



کلمات دیگر: