کلمه جو
صفحه اصلی

smoulder


معنی : سوختن ودود کردن، بی اتش سوختن
معانی دیگر : (انگلیس) رجوع شود به: smolder، smolder سوختن ودود کردن، خاموش کردن، خفه کردن

انگلیسی به فارسی

( smolder )سوختن ودود کردن، بی اتش سوختن، خاموش کردن، خفه کردن


تلخ، سوختن ودود کردن، بی اتش سوختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم و ( noun, verb )
• : تعریف: variant of smolder.

• small slow-burning fire, ashes of a fire (also smolder)
burn or smoke without flame; display repressed feelings of anger; continue in a suppressed state (also smolder)
if something smoulders, it burns slowly, producing smoke but not flames.

مترادف و متضاد

سوختن ودود کردن (فعل)
smolder, smoulder

بی اتش سوختن (فعل)
smolder, smoulder

جملات نمونه

1. Melanie Griffith seems to smoulder with sexuality.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد ملانی Griffith از تمایلات جنسی بی گناهه
[ترجمه گوگل]Melanie Griffith به نظر می رسد با جنسیت تلخی

2. Two-year-old Bethany Hudson's alarm started to smoulder and smoke as she lay in her cot.
[ترجمه ترگمان]زنگ ساعت دو ساله \"بتانی هادسون\" از دود و دود شروع به سیگار کشیدن کرد وقتی که توی تخت خوابش دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]زنگ هشدار دو ساله Bethany Hudson شروع به تلخی و سیگار کشیدن کرد

3. The smoulder became a blaze.
[ترجمه ترگمان]The آتش گرفت
[ترجمه گوگل]کشمش شدید شد

4. They're less impressive as they smoulder, marmalade-like, over a pair of kohl-black eyebrows.
[ترجمه ترگمان]در حالی که از زیر ابروهای سیاه و سیاه دودی از آن بالا می روند، آن ها کم تر تحت تاثیر قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها کمتر جذاب هستند، زیرا آنها، مانند مارمالاد، بیش از یک جفت ابروهای چلفتی سیاه می شوند

5. But as the fire began to smoulder, Gore's sister Catherine paid an unexpected visit to her parents cottage.
[ترجمه ترگمان]اما هنگامی که آتش شروع به smoulder کرد، خواهر گور، کاترین، دیدار غیر منتظره ای از خانه پدر و مادرش پرداخت
[ترجمه گوگل]اما همانطور که آتش شروع به چسبیدن کرد، خواهر کورین، خواهر گور، یک سفر غیر منتظره به کلبه والدینش پرداخت

6. It took hours for the ruins to smoulder out.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها طول کشید تا دودی از آن خارج شود
[ترجمه گوگل]ساعتهای طولانی برای خرابه ها کشیدند

7. The smoulder suddenly became a blaze.
[ترجمه ترگمان]ناگهان آتش روشن آتش روشن شد
[ترجمه گوگل]غل و زنجی به طور ناگهانی تبدیل به شعله ور شد

8. Her eyes smoulder with jealousy.
[ترجمه ترگمان]چشمانش از حسادت می سوخت
[ترجمه گوگل]چشم هایش با حسادت تلخ می شود

9. The bank was set alight 20 years ago and continues to smoulder.
[ترجمه ترگمان]این بانک ۲۰ سال پیش به آتش کشیده شد و به smoulder ادامه داد
[ترجمه گوگل]این بانک 20 سال پیش به آتش کشیده شد و همچنان در حال تردید است

10. In areas of shallow coal seams and dried out peat deposits, fires can smoulder below ground level for years.
[ترجمه ترگمان]در مناطقی از رگه های ذغال سنگ کم عمق و خشک کردن رسوبات زغال سنگ، آتش سوزی می تواند در زیر سطح زمین برای سال ها ادامه پیدا کند
[ترجمه گوگل]در مناطقی از درز زغال سنگ کم عمق و خشک شده از رسوبات سرب، آتش سوزی می تواند سالانه تحت سطح زمین بمیرد

11. But the ancient pages were beginning to curl, the edges beginning to smoulder.
[ترجمه ترگمان]اما صفحات باستانی شروع به فر زدن می کردند و لبه های آن کم کم به smoulder می رسید
[ترجمه گوگل]اما صفحات باستانی شروع به پیچ خوردن کردند، لبه ها شروع به تردید کردند

12. Our planet may burn, millions may die, and cities such as Moscow and New York may smoulder, but at least we will be free of petty regulation and bureaucracy. It seems a stiff price to pay.
[ترجمه ترگمان]سیاره ما ممکن است بسوزد، میلیون ها نفر می میرند، و شهرهایی مانند مسکو و نیویورک ممکن است smoulder شوند، اما حداقل ما از مقررات و بوروکراسی کوچک خلاص خواهیم شد به نظر می رسد قیمت گزافی است که باید بپردازید
[ترجمه گوگل]سیاره ما ممکن است سوختگی باشد، میلیون ها نفر می توانند جان خود را از دست بدهند، و شهرهای مانند مسکو و نیویورک ممکن است گول بزند، اما حداقل ما از نظارت و بوروکراسی آزاد خواهیم بود به نظر می رسد قیمت سخت برای پرداخت


کلمات دیگر: