کلمه جو
صفحه اصلی

be down on

انگلیسی به فارسی

نسبت به کسی احساس منفی داشتن


انگلیسی به انگلیسی

• criticize, say negative things about -

مترادف و متضاد

Have negative feelings toward someone


جملات نمونه

1. Everyone was down on hands and knees looking for the ring.
[ترجمه ترگمان]همه روی دست ها و زانو بودند و به دنبال حلقه می گشتند
[ترجمه گوگل]همه در دست و زانو بودند که به دنبال حلقه بودند

2. They were about to be down on her when she came into the office.
[ترجمه ترگمان]وقتی به دفتر آمد می خواستند او را ببینند
[ترجمه گوگل]وقتی که او به دفتر رسید، آنها در حال نزدیک شدن به او بودند

3. The teacher will be down on any little mistake in the article in a moment.
[ترجمه ترگمان]معلم در یک لحظه دچار اشتباه کوچکی خواهد شد
[ترجمه گوگل]معلم در هر لحظه اشتباه کمی در مقاله می افتد

4. Kitty was down on the junior typist.
[ترجمه ترگمان]کیتی با the کوچکش پایین آمده بود
[ترجمه گوگل]بچه گربه ماشین تایپیست خردسال بود

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

6. Most of the hotels are down on the waterfront.
[ترجمه ترگمان]بیشتر هتل ها در ساحل پیاده شده اند
[ترجمه گوگل]اکثر هتل ها بر روی خط ساحلی قرار دارند

7. He was down on all cards at the middle of the tenth round.
[ترجمه ترگمان]او در وسط دهمین بار روی کارت ها نشسته بود
[ترجمه گوگل]او در تمام کارت ها در وسط دور دهم پایین بود

8. When someone is down on their luck, friends are very difficult to find.
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی روی بخت و اقبال خود فرود می آید، پیدا کردن دوستان بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]هنگامی که کسی به شانس خود بر می گردد، دوستان بسیار دشوار هستند

9. He was down on all fours playing with the puppy.
[ترجمه ترگمان]روی چهار دست و پا نشسته بود و با توله سگه بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او در تمام چهار بازی با توله سگ بازی کرد

10. Company profits are down on last year's figures.
[ترجمه ترگمان]سود شرکت در ارقام سال گذشته کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]سود شرکت ها بر اساس آمار سال گذشته پایین آمده است

11. All were down on their luck, all had been drinking and all had decided on an easy way out.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها به بخت و اقبال خود پی برده بودند، همه چیز می نوشیدند و همه تصمیم گرفته بودند راه آسانی در پیش بگیرند
[ترجمه گوگل]همه به شانس خود رسیده بودند، همه نوشیدنی بودند و همه تصمیم گرفتند به راحتی راه بیفتند

12. Constable Collins liked shrimp and often bought a tub of them when he was down on the Front.
[ترجمه ترگمان]سرکار کالینز میگو را دوست داشت و اغلب وقتی در جبهه بود یک وان از آن ها خریده بود
[ترجمه گوگل]کاستابل کالینز میگو را دوست داشت و اغلب آنها زمانی که در جبهه بود پایین خرید

13. Here, parents who are down on their luck can pick out toys for their children.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، والدینی که شانس خود را از دست داده اند می توانند اسباب بازی های کودکان خود را بردارند
[ترجمه گوگل]در اینجا پدر و مادرهایی که موفق به انجام آن می شوند، می توانند اسباب بازی را برای فرزندان خود انتخاب کنند

14. Copper producers were down on a drop in copper prices.
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان مس در کاهش قیمت مس کاهش یافت
[ترجمه گوگل]تولید کنندگان مس در کاهش قیمت مؤثر بودند

15. Billy was down on all fours playing with the puppy.
[ترجمه ترگمان]بیلی روی چهار دست و پا نشسته بود و با توله سگه بازی می کرد
[ترجمه گوگل]بیلی در تمام چهار بازی با توله سگ بازی کرد


کلمات دیگر: