کلمه جو
صفحه اصلی

smithereens


معنی : قطعات، تکههای ریز
معانی دیگر : (عامیانه) ریزه، خرده، قطعات شکسته، خرد و خاکشیر

انگلیسی به فارسی

قطعات، تکه های ریز


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (informal) small pieces or fragments; bits.

- The explosion blew them to smithereens.
[ترجمه ترگمان] انفجار آن ها را به smithereens رساند
[ترجمه گوگل] انفجار آنها را به اسمیتئرین ها منهدم کرد

• fragments, small pieces
if something is smashed to smithereens, it is smashed into many small pieces so that it is completely destroyed.

مترادف و متضاد

قطعات (اسم)
smithereens

تکه های ریز (اسم)
smithereens

جملات نمونه

1. to blow into smithereens
خرد و خاکشیر کردن

2. She dashed the glass into smithereens against the wall.
[ترجمه ترگمان]شیشه را خرد کرد و به دیوار خورد
[ترجمه گوگل]او شیشه را به سمت دیوار دراز کشید

3. Our city was bombed to smithereens during the war.
[ترجمه ترگمان]شهر ما در طی جنگ به smithereens بمب گذاری شد
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، شهر ما بمباران شد

4. The bomb blew the car to smithereens.
[ترجمه ترگمان]بمب اتومبیل را به smithereens رساند
[ترجمه گوگل]بمب ماشین را به اسم تیر انداخت

5. The explosion blew the bridge to smithereens.
[ترجمه ترگمان]این انفجار پل را به smithereens رساند
[ترجمه گوگل]این انفجار، پل را به اسمیتئرین انداخت

6. She dropped the vase and smashed it to smithereens.
[ترجمه ترگمان]گلدان را انداخت و آن را خرد کرد
[ترجمه گوگل]او گلدان را رها کرد و آن را به اسمیترنز تقسیم کرد

7. Blowing themselves to smithereens may not have been the only steps they took to shield identity.
[ترجمه ترگمان]وزش باد خود به smithereens ممکن است تنها مرحله ای باشد که آن ها برای حفظ هویت خود برداشته اند
[ترجمه گوگل]ممکن است خودتان را به حال خود رها نکنید، تنها گام هایی برای محافظت از هویت ها نبوده اند

8. I wanted to smash him to smithereens.
[ترجمه ترگمان]می خواستم او را خرد کنم
[ترجمه گوگل]من می خواستم او را به اسمیتئرز بسپارم

9. His hopes were dashed to smithereens.
[ترجمه ترگمان]امیدهای او به کلی خرد شده بود
[ترجمه گوگل]او امیدوار بود که او را به قتل برساند

10. The explosion blew the bridge smithereens.
[ترجمه ترگمان]انفجار پل smithereens را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]این انفجار، پل های اسمیتئرین را منفجر کرد

11. The glass was smashed to smithereens.
[ترجمه ترگمان]شیشه خرد شده بود و خرد شده بود
[ترجمه گوگل]شیشه به شمشیرزنی فرو ریخت

12. The toilet bowl was blown to smithereens.
[ترجمه ترگمان]کاسه توالت خرد شده بود
[ترجمه گوگل]کاسه توالت به اسم تبرئه شد

13. The mirror broke into splinters [ smithereens ] .
[ترجمه ترگمان]آینه به تکه های ریز تبدیل شد
[ترجمه گوگل]آینه به شکافها فروکش کرد [smithereens]

14. So many houses were been blown to smithereens in the war.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانه ها را در جنگ تکه تکه کرده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانه ها در جنگ از بین رفته اند

15. Berlin was bombed to smithereens.
[ترجمه ترگمان]برلین برای smithereens بمباران شد
[ترجمه گوگل]برلین به اسمیترون ها بمباران شد

to blow into smithereens

خرد و خاکشیر کردن


پیشنهاد کاربران

ذرات ریز
( small pieces ( informal.
"a grenade blew him to smithereens"


کلمات دیگر: