عمل احاطه علوم نظامى : احاطه دورانى، احاطه کردن
encirclement
عمل احاطه علوم نظامى : احاطه دورانى، احاطه کردن
انگلیسی به فارسی
محاصره
انگلیسی به انگلیسی
• act of encircling, act of surrounding; state of being surrounded
جملات نمونه
1. now, the enemy's encirclement was complete
اکنون محاصره ی دشمن کامل شده بود.
2. Ideal plans for breaking out the encirclement completely smashed.
[ترجمه ترگمان]طرح های ایده آل برای شکستن the کاملا درهم شکسته بود
[ترجمه گوگل]طرح های ایده آل برای شکستن محاصره به طور کامل شکست خورده است
[ترجمه گوگل]طرح های ایده آل برای شکستن محاصره به طور کامل شکست خورده است
3. The homestead was half-hidden in an encirclement of trees.
[ترجمه ترگمان]خانه اربابی، نیمه پنهان در میان انبوهی از درختان بود
[ترجمه گوگل]باغبانی نیمه مخفی در محاصره درختان بود
[ترجمه گوگل]باغبانی نیمه مخفی در محاصره درختان بود
4. After all who can break out of an encirclement and piece, also very afford for thought.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن همه کسانی که می توانند از یک تکه نان و تکه نان خرد شوند، استطاعت فکر کردن را هم دارند
[ترجمه گوگل]پس از همه کسانی که می توانند از محاصره و قطعه بیرون بیایند، برای تفکر نیز بسیار مناسب است
[ترجمه گوگل]پس از همه کسانی که می توانند از محاصره و قطعه بیرون بیایند، برای تفکر نیز بسیار مناسب است
5. Our army tightened the ring of encirclement.
[ترجمه ترگمان]ارتش ما حلقه of را تنگ تر کرد
[ترجمه گوگل]ارتش ما حلقه محاصره را تسریع کرد
[ترجمه گوگل]ارتش ما حلقه محاصره را تسریع کرد
6. So ended the first campaign of encirclement and suppression.
[ترجمه ترگمان]پس اولین مبارزه encirclement و سرکوب پایان یافت
[ترجمه گوگل]بنابراین اولین کمپین محاصره و سرکوب شد
[ترجمه گوگل]بنابراین اولین کمپین محاصره و سرکوب شد
7. Residual smile. Clearly Encirclement cigarette flavor. Ice - cold finger.
[ترجمه ترگمان]لبخند Residual واضحه که بوی سیگار میده انگشت یخ - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]لبخند باقی مانده عطر و طعم سیگار محض یخ - انگشت سر
[ترجمه گوگل]لبخند باقی مانده عطر و طعم سیگار محض یخ - انگشت سر
8. In this dangerous of the Roubo, I tight encirclement, came to application window.
[ترجمه ترگمان]در این خطر خطرناک، encirclement را محکم بستم و به سوی پنجره رفتم
[ترجمه گوگل]در این خطرناک از روبو، من محاصره تنگ، به پنجره برنامه آمد
[ترجمه گوگل]در این خطرناک از روبو، من محاصره تنگ، به پنجره برنامه آمد
9. Chinese pairs to encirclement is not a small degree of difficulty.
[ترجمه ترگمان]زوج های چینی به سختی با مشکل روبرو هستند
[ترجمه گوگل]جفت چینی به محاصره درجه سختی نیست
[ترجمه گوگل]جفت چینی به محاصره درجه سختی نیست
10. We are tightening the encirclement of Gaza City, Israeli commander says.
[ترجمه ترگمان]فرمانده اسرائیلی می گوید: ما the شهر غزه را سخت تر می کنیم
[ترجمه گوگل]فرمانده اسرائیل می گوید محاصره شهر غزه را محکم تر کرده است
[ترجمه گوگل]فرمانده اسرائیل می گوید محاصره شهر غزه را محکم تر کرده است
11. They formed an encirclement around the city.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک encirclement در اطراف شهر تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]آنها یک محاصره در اطراف شهر تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]آنها یک محاصره در اطراف شهر تشکیل دادند
12. They forced an encirclement around the city.
[ترجمه ترگمان]آن ها an را در اطراف شهر فشار دادند
[ترجمه گوگل]آنها اطراف شهر را محاصره کردند
[ترجمه گوگل]آنها اطراف شهر را محاصره کردند
13. This is the second form of enemy encirclement.
[ترجمه ترگمان]این دومین شکل دشمن encirclement است
[ترجمه گوگل]این شکل دوم محاصره دشمن است
[ترجمه گوگل]این شکل دوم محاصره دشمن است
14. This is the second form of our encirclement of the enemy.
[ترجمه ترگمان]این دومین شکل دشمن ماست
[ترجمه گوگل]این دومین شکل از محاصره دشمن است
[ترجمه گوگل]این دومین شکل از محاصره دشمن است
کلمات دیگر: