تصدیق امیز، داخل کننده، اجازه دهنده
admissive
تصدیق امیز، داخل کننده، اجازه دهنده
انگلیسی به فارسی
admissive
انگلیسی به انگلیسی
• permissive, tending to allow, receptive
جملات نمونه
1. National admissive writing certificate, and technical secondary college and university certificate for completing writing course.
[ترجمه ترگمان]گواهی نامه نوشتاری ملی، و مدرک کالج فنی و مدرک دانشگاهی برای تکمیل دوره نوشتاری
[ترجمه گوگل]گواهینامه نوشتن اداری ملی و گواهینامه های فنی و فنی کالج و دانشگاه برای تکمیل دوره نوشتن
[ترجمه گوگل]گواهینامه نوشتن اداری ملی و گواهینامه های فنی و فنی کالج و دانشگاه برای تکمیل دوره نوشتن
2. Objective Admissive causes, chronic complications and treatment of the hospitalized elderly diabetic patients were investigated.
[ترجمه ترگمان]اهداف Admissive علل، عوارض مزمن و درمان بیماران مبتلا به دیابت در بیمارستان مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]هدف: علل پذیرش، عوارض مزمن و درمان بیماران دیابتی بستری شده بستری شده مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]هدف: علل پذیرش، عوارض مزمن و درمان بیماران دیابتی بستری شده بستری شده مورد بررسی قرار گرفت
3. And get admissive in current business and service industry, undertake executive.
[ترجمه ترگمان]و در صنعت و خدمات فعلی شرکت کنید، عهده دار امور اجرایی شوید
[ترجمه گوگل]و در صنعت کسب و کار فعلی و خدماتی، و اجرایی را انجام دهید
[ترجمه گوگل]و در صنعت کسب و کار فعلی و خدماتی، و اجرایی را انجام دهید
4. Limits amounts to admissive attestation major 20 more than kinds big.
[ترجمه ترگمان]این محدودیت بیش از حد بزرگ تایید شده را تایید می کند
[ترجمه گوگل]محدودیت ها به تایید رسمی می رسند که بیشتر از 20 نوع بزرگ است
[ترجمه گوگل]محدودیت ها به تایید رسمی می رسند که بیشتر از 20 نوع بزرگ است
5. And only the wrong understanding to the industry was corrected, our industrial value ability gets admissive.
[ترجمه ترگمان]و تنها درک نادرست از این صنعت اصلاح شد، توانایی ارزش صنعتی ما admissive می شود
[ترجمه گوگل]و تنها درک اشتباه به صنعت اصلاح شد، توانایی ارزش صنعتی ما قابل قبول است
[ترجمه گوگل]و تنها درک اشتباه به صنعت اصلاح شد، توانایی ارزش صنعتی ما قابل قبول است
6. With the more request of automatic degree, especially the widely application of DCS, the adoption of DCS simulator becomes admissive. However, there are two problems about DCS training simulator.
[ترجمه ترگمان]با تقاضای بیشتر از حد خودکار، به خصوص کاربرد گسترده DCS، استفاده از شبیه ساز DCS تبدیل به admissive می شود با این حال، دو مشکل در مورد شبیه ساز آموزشی DCS وجود دارد
[ترجمه گوگل]با درخواست بیشتر از درجه خودکار، به ویژه استفاده گسترده از DCS، تصویب شبیه ساز DCS پذیرفته می شود با این حال، دو مشکل در مورد شبیه ساز آموزش DCS وجود دارد
[ترجمه گوگل]با درخواست بیشتر از درجه خودکار، به ویژه استفاده گسترده از DCS، تصویب شبیه ساز DCS پذیرفته می شود با این حال، دو مشکل در مورد شبیه ساز آموزش DCS وجود دارد
7. The expert reminds, ministry of Public Health is authorized admissive food health care in 22 kinds of functions, do not have " perfective function " this one.
[ترجمه ترگمان]این متخصص به من یادآوری می کند که وزارت بهداشت عمومی در ۲۲ نوع توابع، مجاز به مراقبت بهداشتی از مواد غذایی است، این کار را انجام ندهید
[ترجمه گوگل]متخصص یادآوری می کند که وزارت بهداشت عمومی، 22 نوع مراقبت بهداشتی در اختیار متقاضیان مجاز قرار می دهد، این عملکرد 'کامل' را ندارند
[ترجمه گوگل]متخصص یادآوری می کند که وزارت بهداشت عمومی، 22 نوع مراقبت بهداشتی در اختیار متقاضیان مجاز قرار می دهد، این عملکرد 'کامل' را ندارند
8. Let vermicelli made from bean starch participate in, make their value gets admissive, it is the important step of tarry technology vermicelli made from bean starch .
[ترجمه ترگمان]ورمیشل فروش از نشاسته لوبیا که در آن شرکت می کند و مقدار آن ها admissive می شود، این یک گام مهم از دست دادن ورمیشل فروش است که از نشاسته لوبیا ساخته می شود
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ورمیشیل ساخته شده از نشاسته لوبیا در مشارکت داشته باشد، ارزش آن را پذیرفته، گام مهمی از ورمیشیل تکنولوژی tarry ساخته شده از نشاسته لوبیا است
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ورمیشیل ساخته شده از نشاسته لوبیا در مشارکت داشته باشد، ارزش آن را پذیرفته، گام مهمی از ورمیشیل تکنولوژی tarry ساخته شده از نشاسته لوبیا است
9. Accordingly, most person, the sexual behavior before marriage is get admissive, good-tempered .
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، اغلب فرد، رفتار جنسی پیش از ازدواج، admissive و خوش اخلاق می شود
[ترجمه گوگل]بر این اساس، اکثر شخص، رفتار جنسی قبل از ازدواج، پذیرفتنی است، خوب است
[ترجمه گوگل]بر این اساس، اکثر شخص، رفتار جنسی قبل از ازدواج، پذیرفتنی است، خوب است
10. The Yinzhou Rural Cooperative bank founded in April, 200 whose property right is joint-stock and cooperative, and it has been admissive by the government.
[ترجمه ترگمان]بانک تعاونی روستایی Yinzhou در ماه آوریل تاسیس شد که ۲۰۰ تای آن ها سهام مشترک و تعاونی است و توسط دولت admissive شده است
[ترجمه گوگل]بانک تعاونی روستایی Yinzhou در آوریل 200 تأسیس شد که حقوق مالکیت آن سهام و تعاونی است و دولت آن را پذیرفته است
[ترجمه گوگل]بانک تعاونی روستایی Yinzhou در آوریل 200 تأسیس شد که حقوق مالکیت آن سهام و تعاونی است و دولت آن را پذیرفته است
کلمات دیگر: