کلمه جو
صفحه اصلی

smoked


معنی : دودی
معانی دیگر : دودداده

انگلیسی به فارسی

دود داده،دودی


انگلیسی به انگلیسی

• preserved and flavored by exposure to wood smoke (of food)
smoked glass is glass that has been made darker by being treated with smoke.

مترادف و متضاد

دودی (صفت)
fire-cured, smoked, smoky

جملات نمونه

1. smoked fish
ماهی دودی

2. smoked ham
گوشت خوک دودی

3. he smoked and blew the smoke into the air
سیگار می کشید و دود آن را به هوا می دمید (می فرستاد).

4. he smoked another cigarette
او یک سیگار دیگر کشید.

5. hossein smoked excessively
حسین در سیگارکشی افراط کرد.

6. she smoked constantly and exhaled the smoke forcefully in my direction
او مرتب سیگار می کشید و دود آن را با فشار به طرف من بیرون می داد.

7. the smoked walls of the old building
دیوارهای دود زده ی بنای قدیمی

8. they smoked in silence
بی حرف سیگار می کشیدند.

9. they smoked two joints
آنها دو سیگار ماری جوانا کشیدند.

10. the damp wood smoked and sparked
از هیزم تر دود و جرقه بلند می شد.

11. the diseased lungs of a man who had smoked for years
ریه های بیمار مردی که سال ها سیگار می کشید

12. the sun should be looked at only through smoked glass
فقط باید با شیشه ی دودی (یا تیره) به خورشید نگاه کرد.

13. We dined on smoked salmon.
[ترجمه ترگمان]شام ماهی قزل آلای دودی خوردیم
[ترجمه گوگل]ما در ماهی قزل آلود دودی غذا خوردیم

14. The ham is cured, then lightly smoked.
[ترجمه ترگمان]گوشت نمک سود شده و سپس به آرامی سیگار می کشد
[ترجمه گوگل]ژامبون درمان می شود، سپس کمی دودی می شود

15. Smoked salmon was considered an expensive delicacy.
[ترجمه ترگمان]ماهی دودی یک غذای گران قیمت به حساب می آمد
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا دودی ظریف گرانبها بود

16. When his prospective employers learned that he smoked, they said they wouldn't hire him.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کارفرمای احتمالی او یاد گرفت که سیگار می کشد، آن ها گفتند که او را استخدام نمی کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کارفرمایان آینده نگری او متوجه شدند که او سیگار میکشد، آنها گفتند که او را استخدام نمی کند

17. They never smoked or drank to excess.
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز سیگار نمی کشند و بیش از حد مشروب می خوردند
[ترجمه گوگل]آنها هرگز سیگار نکشیدند و یا بیش از حد نوشیدند

18. The cheese is smoked and then left to mature.
[ترجمه ترگمان]پنیر سیگار می کشد و سپس پخته می شود
[ترجمه گوگل]پنیر سیگار می کشد و سپس به بالغ شدن برسد

پیشنهاد کاربران

دودی

smoked ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: دودی
تعریف: ویژگی ماده‏ای غذایی که آن را دود داده‏اند


کلمات دیگر: