کلمه جو
صفحه اصلی

smooch


معنی : لکه، بوس و کنار، کثافت، بوسیدن و عشقبازی کردن
معانی دیگر : رجوع شود به: smutch، (خودمانی)، ماچ، بوس، ماچ کردن، بوس کردن

انگلیسی به فارسی

بوسیدن وعشقبازی کردن، بوس وکنار، لکه، کثافت


smooch، لکه، بوس و کنار، بوسیدن و عشقبازی کردن، کثافت


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: smooches, smooching, smooched
• : تعریف: (informal) to kiss.
مشابه: kiss
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a kiss.
مشابه: kiss

• kiss (slang)
kiss, hug and kiss (slang)
if two people smooch, they kiss and hold each other closely; an informal word. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. we had yet another long smooch during the film.
you also say that two people are smooching when they dance very slowly and closely together with their arms around each other; an informal word.

مترادف و متضاد

لکه (اسم)
blotch, smut, spot, dot, glob, blur, mulct, smudge, freckle, taint, stain, smear, gall, blob, blot, nebula, pip, dirt, dapple, splotch, iron mold, smirch, smooch, soilure

بوس و کنار (اسم)
smooch

کثافت (فعل)
slubber, smirch, smooch, sully

بوسیدن و عشقبازی کردن (فعل)
smooch

kiss


Synonyms: butterfly, French, greet, lip, make out, mush, neck, park, peck, pucker up, smack


جملات نمونه

1. I smooched with him on the dance floor.
[ترجمه گلی افجه] من با او در سالن رقص روبوسی کردیم
[ترجمه ترگمان]با او در سالن رقص با او حرف زدم
[ترجمه گوگل]من با او در طبقه رقص مخلوط شدم

2. Didn't I see you smooching with Mark at Kim's party?
[ترجمه گلی افجه] ندیدم در مهمانی کیم با مارک روبوسی کنی
[ترجمه ترگمان]ندیدم با مارک توی مهمونی کیم عشق بازی کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا نمی بینم تو با مارک در حزب کیم؟

3. They greeted and smooched each other.
[ترجمه ترگمان]به یکدیگر سلام و احوال پرسی کردند و همدیگر را بوسیدند
[ترجمه گوگل]آنها یکدیگر را خشنود کردند و یکدیگر را هموار کردند

4. The dance floor was full of middle-aged couples smooching to slushy ballads.
[ترجمه ترگمان]تالار رقص پر از زوج های میانسال است که به اشعار slushy smooching
[ترجمه گوگل]طبقه رقص پر از زوج های میانسال است که به سلیقه های خشن می اندیشند

5. Kate had a smooch with a very attractive young man at the Christmas party.
[ترجمه ترگمان]کیت با یک مرد جوان بسیار جذابی که در جشن کریسمس بود، یک smooch داشت
[ترجمه گوگل]کیت با یک مرد جوان بسیار جذاب در حزب کریسمس آشنا بود

6. In the semi-darkness, couples were smooching to sentimental love-songs.
[ترجمه ترگمان]در نیمه تاریکی، زوج ها با عشق بازی احساساتی عشق بازی می کردند
[ترجمه گوگل]در نیمه تاریکی، زوج ها به سمتی عاشقانه می خندیدند

7. The sales manager and the boss's wife were smooching in full view of everyone.
[ترجمه ترگمان]مدیر فروش و همسر رئیس به طور کامل به همه نگاه می کردند
[ترجمه گوگل]مدیر فروش و همسر رئیسش، به طور کامل از همه دیدن می کردند

8. The customers smooch and chat.
[ترجمه ترگمان]مشتریان وراجی می کنند و گپ می زنند
[ترجمه گوگل]مشتریان چاق و چاق می شوند

9. The soft touching and smooching stirred him back to life.
[ترجمه ترگمان]نوازش ملایم و عشق بازی او را به زندگی باز گرداند
[ترجمه گوگل]لمس نرم و سوزش او را به زندگی زد

10. Just a peck a smooch, like you'd kiss your sister.
[ترجمه ترگمان] فقط یه بوس بوس، مثل اینکه خواهرت رو ببوسی
[ترجمه گوگل]فقط یک اسکواک را بکشید، مانند خواهر خواهر خود را ببوسید

11. Tony Stark: Okay, give me a smooch for good luck, I might not make it back!
[ترجمه ترگمان]، خب، یه بوس به من بده! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه گوگل]تونی استارک، به من لطف بزرگی برای من انجام دادی، من ممکن است آن را برگردانم!

12. There's no better martial lubricant than a smooch.
[ترجمه ترگمان]از a بهتر است
[ترجمه گوگل]هیچ روان کننده رزمی بهتر از یک اسنوچ نیست

13. We can smooch right here.
[ترجمه ترگمان] ما می تونیم همینجا همو بوس کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم اینجا را بخوریم

14. Give me a smooch.
[ترجمه ترگمان] بوسم کن
[ترجمه گوگل]به من یک ساندویچ بده

15. I was so embarrassed when I walked in on them having a smooch on the sofa.
[ترجمه ترگمان]وقتی با a روی نیمکت به راه افتادم، خیلی خجالت می کشیدم
[ترجمه گوگل]من وقتی از روی صندلی روی صندلی نشسته بودم خجالت میکشیدم


کلمات دیگر: