کلمه جو
صفحه اصلی

adman


(کسی که شغلش تهیه و فروش آگهی تجاری است) آگهی ساز، تبلیغاتچی، مسئول آگهی های تجاری ( ad man هم می نویسند)، متصدی اعلانات، اگهی گر

انگلیسی به فارسی

متصدی اعلانات، آگهی‌گر، مسئول آگهی


آدمان، اگهی گر، متصدی اعلانات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: admen
• : تعریف: advertising man.

• person employed in advertising (slang)

جملات نمونه

1. Ogilvy was addicted to words that the straight-talking huckster-style admen of the day would blink at.
[ترجمه ترگمان]رفیق آگیلوی به کلمات معتاد شده بود که صحبت مستقیم با سبک متداول در طول روز چشمک می زد
[ترجمه گوگل]Ogilvy به واژه ها معتاد شد که به طور مستقیم به عنوان سخنران هاتبرد در روز به چشم می آید

2. That then needs washing off, proving that the admen have got us every time.
[ترجمه ترگمان]آن وقت احتیاج به شستشو دارد و ثابت می کند که admen هر دفعه ما را گرفته اند
[ترجمه گوگل]که بعد نیاز به تمیز کردن دارد، ثابت می کند که admen ما را در هر زمان

3. That's what the admen are promoting right now.
[ترجمه ترگمان]این همان چیزی است که admen در حال حاضر در حال تبلیغ هستند
[ترجمه گوگل]این چیزی است که آدمین در حال حاضر در حال تبلیغ هستند

4. Former adman Soden says he intends to return to marketing communications.
[ترجمه ترگمان]adman Soden سابق می گوید که قصد بازگشت به ارتباطات بازاریابی را دارد
[ترجمه گوگل]سابق آدمان سدان می گوید که قصد دارد به ارتباطات بازاریابی بازگردد

5. Become the most positive and enthusiastic adman in the Agency.
[ترجمه ترگمان]در این منطقه most و positive شوید
[ترجمه گوگل]آدمان مثبت و مشتاق در آژانس باشید

6. My father is an adman meanwhile an art instructor.
[ترجمه ترگمان]پدر من در عین حال مربی هنر است
[ترجمه گوگل]پدرم آدمان در عین حال مربی هنری است

7. He was the most brilliant adman that any of us knew.
[ترجمه ترگمان]اون بهترین adman بود که هر کد وم از ما میدونستیم
[ترجمه گوگل]او آدمان درخشان ترین بود که هر یک از ما می دانستیم

8. The legendary adman James Webb Young did this before.
[ترجمه ترگمان]The معروف جیمز وب یانگ این کار را قبلا انجام داد
[ترجمه گوگل]آدامز افسانه ای جیمز وبب جوان این کار را قبلا انجام داد

9. But the 28-year-old adman from Shanghai has found that when it comes to the four-letter word, it is money that talks.
[ترجمه ترگمان]اما the ۲۸ ساله از شانگهای کشف کرده است که زمانی که این حرف چهار حرف را می زند، این پول است که گفت و گو می کند
[ترجمه گوگل]اما آدمان 28 ساله از شانگهای متوجه شده است که وقتی به حرف چهار حرفی می رسد، پولی است که مذاکره می کند

10. It may very well be, and I mean this seriously, that the adman invented the teenager.
[ترجمه ترگمان]ممکن است خیلی خوب باشد، و منظورم این است که the این نوجوان را اختراع کرده است
[ترجمه گوگل]این ممکن است بسیار خوب باشد، و منظور من این است که به طور جدی، که آدمان نوجوان را اختراع کرد

11. Do not overestimate the Value of formal education. Most successful adman never had formal Advertising eduction. Real Work experience is more valuable than any education.
[ترجمه ترگمان]ارزش تحصیلات رسمی را دست بالا نگیرید اکثر adman موفق هرگز تبلیغات تبلیغاتی رسمی نداشته اند تجربه کاری واقعی ارزشمندتر از هر نوع آموزش است
[ترجمه گوگل]ارزش آموزش رسمی را بیش از حد ارزشگذاری نکنید آدمان موفق ترین ادبیات رسمی تبلیغات را نداشتند تجربه کار واقعی بیشتر از هر تحصیل است

12. Most of us are wise to the ways of adman, pollsters, speech writers, and pundits.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ما به روش های of، نظرسنجی، نویسندگان گفتار، و دانشمندان عاقل هستیم
[ترجمه گوگل]اکثر ما عاقلانه به راه های آدمان، نظریه پردازان، نویسندگان سخنرانی و معاونان می پردازیم

13. Do not overestimate the value of formal education. Most successful adman never had formal advertising eduction. Real work experience is more valuable than any education.
[ترجمه ترگمان]ارزش تحصیلات رسمی را دست بالا نگیرید اکثر adman موفق هرگز eduction تبلیغاتی رسمی نداشتند تجربه کاری واقعی، ارزشمندتر از هر نوع آموزش و پرورش است
[ترجمه گوگل]ارزش آموزش رسمی را بیش از حد ارزشگذاری نکنید آدمان موفق ترین ادبیات تبلیغ رسمی را نداشتند تجربه کار واقعی بیشتر از هر تحصیل است


کلمات دیگر: