کلمه جو
صفحه اصلی

sniffy


معنی : مغرور، اهانت امیز، اظهار تنفر کننده، فن فن کننده
معانی دیگر : (عامیانه)، وابسته به یا متمایل به فن فن کردن

انگلیسی به فارسی

اهانت آمیز، اظهار تنفر کننده، فن فن کننده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: sniffier, sniffiest
• : تعریف: disposed to sniff, as in contempt or arrogance; disdainful.
مشابه: supercilious

• showing disdain, showing contempt, scornful
someone who is sniffy has a scornful and contemptuous attitude about something; an informal word.

مترادف و متضاد

مغرور (صفت)
presumptuous, swollen, arrogant, proud, haughty, swanky, snobbish, imperious, prideful, overbearing, assumptive, assured, bigheaded, swank, swelling, sniffy, high-hat, high-minded, hoity-toity, overweening, snippy, snotty, stuck-up, swashing, swollen-headed, toffee-nosed, uppish

اهانت امیز (صفت)
contemptuous, sniffy

اظهار تنفر کننده (صفت)
sniffy

فن فن کننده (صفت)
sniffy

جملات نمونه

1. Some people are a bit sniffy about television.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم کمی نگران تلویزیون هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم کمی در مورد تلویزیون تماشا می کنند

2. They were very sniffy about letting us in without jackets.
[ترجمه ترگمان]اونها خیلی sniffy بودن که ما رو بدون ژاکت راه بدن
[ترجمه گوگل]آنها در مورد اینکه ما را بدون کت و شلوار به ما می داد خیلی ناامید بود

3. She's a bit sniffy about my taste in music.
[ترجمه ترگمان]او ذره ای از سلیقه من در موسیقی حرف نمی زند
[ترجمه گوگل]او کمی مبهوت در مورد طعم و مزه من در موسیقی است

4. Well, don't get sniffy about it!
[ترجمه ترگمان]خوب، sniffy نکن!
[ترجمه گوگل]خوب، درباره آن نگران نباشید!

5. Holly asked Rain whether Sniffy had named names yet and she admitted getting nothing from him.
[ترجمه ترگمان]هالی از رین پرسید که آیا او هنوز نام های به نام دارد یا نه و او قبول نکرد که چیزی از او بگیرد
[ترجمه گوگل]هالی از باران پرسید: آیا اسنیف نامها را نامگذاری کرده است و او اعتراف کرد که چیزی از او نمیگیرد

6. The European travel industry uses the sniffy phrase "sleep cheap, shop expensive" to describe Chinese visitors.
[ترجمه ترگمان]صنعت مسافرت اروپا از عبارت sniffy \"ارزان، خرید فروشگاه\" برای توصیف بازدیدکنندگان چینی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]صنعت گردشگری اروپا با استفاده از عبارت 'خواب ارزان، گران قیمت' برای توصیف بازدیدکنندگان چینی استفاده می کند

7. In an industry in which visionaries are often sniffy about anyone else's ideas, the readiness to go elsewhere proved a devastating advantage.
[ترجمه ترگمان]در صنعتی که visionaries اغلب در مورد ایده های شخص دیگری صحبت می کنند، آمادگی برای رفتن به جاه ای دیگر یک مزیت ویرانگر است
[ترجمه گوگل]در صنعت که در آن چشم اندازها اغلب در مورد ایده های دیگران تیزهوش هستند، آمادگی برای رفتن به جای دیگری مزیت انحرافی را به نمایش گذاشت

8. One day, Sniffy was scrubbing his toes in the pond.
[ترجمه ترگمان]یک روز بو زنده داشت انگشت های پایش را در استخر می شست
[ترجمه گوگل]یک روز Sniffy انگشتان پا را در حوضچه خیس کرد

9. Apple, after being sniffy a couple of years ago, is selling e-books through iTunes; Google is quietly digitising every book it can get its hands on for Google Books.
[ترجمه ترگمان]اپل، پس از چند سال پیش، فروش کتاب های الکترونیکی از طریق آی تیونز را به فروش می رساند؛ گوگل هر کتابی را که می تواند برای گوگل بوک به دست آورد، به آرامی منتشر می کند
[ترجمه گوگل]اپل پس از چندین سال گمنام شدن، کتابهای الکترونیک را از طریق iTunes به فروش می رساند؛ گوگل بی سر و صدا دیجیتالی کردن هر کتابی است که میتواند دستوری برای Google Books داشته باشد

10. His name was Sniffy . Probably because he liked flowers.
[ترجمه ترگمان] اسمش بو Sniffy بود شاید به خاطر این بود که گل ها را دوست داشت
[ترجمه گوگل]نام او Sniffy بود احتمالا به این دلیل که او گلها را دوست داشت

11. Riley had won his argument: the lead story was the recapture of Sniffy Wilson.
[ترجمه ترگمان]رایلی با خودش استدلال کرده بود: داستان اصلی دوباره دستگیری دوباره بو ویل سن بود
[ترجمه گوگل]رایلی استدلال خود را به دست آورده بود که داستان سربازان بازداشت اسنیف ویلسون بود

12. By the early 18th century it was already a busy popular museum, although one sniffy German visitor of 1710 said "Herr Burgermeister Reimer in Luneberg has twice as many specimens".
[ترجمه ترگمان]در اوایل قرن ۱۸، این یک موزه محبوب بسیار شلوغ بود، گرچه یکی از بازدیدکنندگان آلمانی of ۱۷۱۰ گفت: \"آقای Burgermeister Reimer در Luneberg دو بار به اندازه چندین نمونه دارد\"
[ترجمه گوگل]در اوایل قرن هجدهم، این موزه در حال حاضر موزه پر مشغله بوده است، هرچند یک بازدید کننده آلمانی لندن در سال 1710 می گوید: �هربرمورث ریمر در لونیبرگ دو برابر نمونه هایی دارد

13. And the reaction in the land of capitalism red in tooth and claw? Decidedly sniffy.
[ترجمه ترگمان]و واکنش در سرزمین کاپیتالیسم سرخ در دندان و چنگال؟ واقعا sniffy
[ترجمه گوگل]و واکنش در سرزمین سرمایه داری در دندان و پنجه قرمز است؟ به طور قاطعانه لکه دار

14. He suggests they may become "building blocks" for his more expansive Asia-Pacific Community. Sniffy Asians will surely see that as presumptuous.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد می کند که آن ها ممکن است به \"بلوک های سازنده\" برای جامعه بازتر آسیا - اقیانوس آرام تبدیل شوند ورزش کاران آسیای میانه مطمئنا این را گستاخی تلقی خواهند کرد
[ترجمه گوگل]وی پیشنهاد می کند که آنها ممکن است به عنوان 'بلوک های ساختمانی' برای جامعه گسترده تر آسیا و اقیانوس آرام تبدیل شوند مطمئنا آسیایی ها تیزهوش خواهند شد


کلمات دیگر: