کلمه جو
صفحه اصلی

delacroix


اوژن دلاکروا (نقاش فرانسوی)

انگلیسی به فارسی

دلکوریکس


اوژن دلاکروا (نقاش فرانسوی)


انگلیسی به انگلیسی

• eugene delacroix (1798-1863), french romantic painter and lithographer, creator of "the bark of dante" and "women of algiers"; family name

جملات نمونه

1. Ingres and Delacroix were two famous exponents of Classicism.
[ترجمه ترگمان]دلا Ingres و Delacroix دو exponents معروف of بودند
[ترجمه گوگل]Ingres و Delacroix دو معروف مشهور کلاسیستی بودند

2. Delacroix based his combative, romantic works on the compound curve.
[ترجمه ترگمان]Delacroix based، کاره ای عاشقانه و عاشقانه خود را بر روی منحنی مرکب انجام می دهد
[ترجمه گوگل]Delacroix بر اساس مبارزات، مبارزات عاشقانه خود را بر روی منحنی ترکیب است

3. The Delacroix date put paid to that idea.
[ترجمه ترگمان]The Delacroix به این ایده پرداخت شد
[ترجمه گوگل]تاریخ Delacroix پرداخت به این ایده است

4. A committee composed of Delacroix and six others, including Gautier, was chosen to prepare and submit a report.
[ترجمه ترگمان]کمیته ای متشکل از Delacroix و شش نفر دیگر از جمله گوتیه، برای تهیه و ارسال گزارش انتخاب شد
[ترجمه گوگل]کمیته تشکیل شده از Delacroix و شش نفر دیگر، از جمله Gautier، برای تهیه و ارائه گزارش انتخاب شد

5. Like Delacroix, though not always with his pertinent reservations, many other artists were served by them.
[ترجمه ترگمان]مانند Delacroix، هرچند که همیشه با شروط مربوطه خود سروکار نداشت، بسیاری از هنرمندان دیگر توسط آنان خدمت می کردند
[ترجمه گوگل]مانند Delacroix، هر چند نه همیشه با رزرو مربوطه، بسیاری از هنرمندان دیگر توسط آنها خدمت کرده بودند

6. In 1853 Delacroix recorded a discussion in which it was proposed that Durieu might publish his sketches by means of photography.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۵۳ این Delacroix بحثی را ثبت کرد که در آن پیشنهاد شده بود که Durieu ممکن است طرح های خود را با استفاده از عکاسی منتشر کند
[ترجمه گوگل]در سال 1853 Delacroix یک بحثی را مطرح کرد که در آن پیشنهاد شد که دوریه ممکن است طرح های خود را با استفاده از عکاسی منتشر کند

7. We need Delacroix to paint them.
[ترجمه ترگمان]ما یه Delacroix لازم داریم که اونا رو رنگ کنه
[ترجمه گوگل]ما به Delacroix نیاز داریم تا آنها را رنگ کنند

8. In 185 Manet met the painters Fantin-Latour and Delacroix, in the company of his old friend Antonin Proust.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۵، Manet با نقاشان Fantin - لاتور و Delacroix، در مصاحبت دوستان قدیمی و پروست، آشنا شد
[ترجمه گوگل]در 185 مانی نقاشان Fantin-Latour و Delacroix در شرکت دوست قدیمی وی، آنتونیون پروست ملاقات کرد

9. She tapped Mrs. Delacroix on the arm as a farewell and began to make her way through the crowd.
[ترجمه ترگمان]به عنوان خداحافظی به خانم Delacroix ضربه زد و از میان جمعیت راه خود را باز کرد
[ترجمه گوگل]او خانم دلکرویکس را به عنوان یک وداع با صدای بلند شنید و شروع به راه رفتن از طریق جمعیت کرد

10. Zhao: Delacroix once described modern artists: "The modern artists not only express their emotions, but also depict the outside world and analyze everything. "
[ترجمه ترگمان]Zhao: Delacroix یک بار هنرمندان مدرن را توصیف کرد: \" هنرمندان مدرن نه تنها احساسات خود را بیان می کنند بلکه جهان خارج را به تصویر می کشند و همه چیز را تحلیل می کنند \"
[ترجمه گوگل]ژائو: Delacroix یک بار هنرمندان مدرن را توصیف کرد: 'هنرمندان مدرن نه تنها احساسات خود را بیان می کنند، بلکه جهان بیرونی را نشان می دهند و همه چیز را تجزیه و تحلیل می کنند '

11. Delacroix created his painting in a magnificent studio.
[ترجمه ترگمان]Delacroix در یک استودیوی مجلل نقاشی خود را خلق کرد
[ترجمه گوگل]Delacroix نقاشی خود را در یک استودیوی باشکوه ایجاد کرد

12. Delacroix is the last stop in Louisiana's St. Bernard parish before the Gulf of Mexico begins.
[ترجمه ترگمان]Delacroix آخرین توقف در بخش سن برنارد است قبل از اینکه خلیج مکزیک شروع شود
[ترجمه گوگل]Delacroix آخرین توقف در منطقه لوئیزیانا سنت برنارد قبل از خلیج مکزیک آغاز می شود

13. His ideology of painting synthesized complex influence of Kant, Schopenhauer, Delacroix, Hugo, Rodin, Baudelaire, and affected by the impact of Darwin's theory of evolution.
[ترجمه ترگمان]ایدئولوژی او در نقاشی تاثیر پیچیده کانت، شوپنهاور، Delacroix، Hugo، Rodin، Baudelaire، و تحت تاثیر اثر نظریه داروین در تکامل بود
[ترجمه گوگل]ایدئولوژی او از نقاشی، اثر پیچیده کانت، شوپنهاور، دلکرویکس، هوگو، رودین، بوردلر را تأثیر می بخشد و تأثیرات نظریه تکامل داروین را تحت تأثیر قرار می دهد

14. " She dried her hands on her apron, and Mrs. Delacroix said, "You're in time, though.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را روی پیش بند خشک کرد و خانم Delacroix گفت: البته به موقع رسیدی
[ترجمه گوگل]'او دستان خود را بر روی پیشانیش خشک کرد، و خانم دلکرویکس گفت:' شما در زمان است، هر چند

15. The cursive rhythms and hot tonality of hot nudes of the 1920s recall Delacroix, Limited and even conventional in its Mediterranean genre, Smith's best work has great formal authority.
[ترجمه ترگمان]ریتم های شکسته و رنگ های گرم of گرم دهه ۱۹۲۰ باعث به یاد آوردن Delacroix، محدود و حتی مرسوم در سبک مدیترانه ای اش، بهترین اثر اسمیت قدرت رسمی بالایی دارد
[ترجمه گوگل]ریتمهای ریاضی و تطابق گرم در نقدهای داغ دهه 1920 Delacroix، Limited و حتی متعارف در ژانر مدیترانه او را به یاد می آورند، بهترین کار اسمیت، اقتدار رسمی عالی است


کلمات دیگر: