کلمه جو
صفحه اصلی

smolder


معنی : سوختن ودود کردن، بی اتش سوختن
معانی دیگر : (بدون شعله) سوختن (و دود کردن)، زیر خاکستر سوختن، آهسته سوختن، از درون سوختن، در تب و تاب بودن (انگلیس: smoulder)، آتش کور سوز، (آتش) درون سوز، smoulder سوختن ودود کردن، خاموش کردن، خفه کردن

انگلیسی به فارسی

( smoulder ) سوختن ودود کردن، بی اتش سوختن، خاموش کردن، خفه کردن


تلخ، سوختن ودود کردن، بی اتش سوختن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: smolders, smoulders, smoldering, smouldering, smoldered, smouldered
(1) تعریف: to burn slowly and with smoke, but little or no flame.

- The campfire smoldered until morning.
[ترجمه ترگمان] آتش بازی تا صبح خاموش شد
[ترجمه گوگل] آتش سوزی تا صبح بیدار شد

(2) تعریف: to be present or continue in a subdued or hidden state, as an emotion.

- Their resentment smoldered for a long time before they sought marriage counseling.
[ترجمه ترگمان] آن ها قبل از اینکه به دنبال مشاوره ازدواج بگردند، مدتی طولانی خاموش بود
[ترجمه گوگل] خشونت آنها برای مدت طولانی قبل از اینکه آنها به مشاوره ازدواج کمک کنند، دچار ضعف شدند

(3) تعریف: to have or show intense, suppressed emotion.

- His face smoldered with fury.
[ترجمه ترگمان] صورتش از خشم می سوخت
[ترجمه گوگل] چهره او خشمگین است
اسم ( noun )
• : تعریف: the dense smoke that results from a fire that burns slowly and with little or no flame.

• small slow-burning fire, ashes of a fire
burn or smoke without flame; display repressed feelings of anger; continue in a suppressed state

مترادف و متضاد

سوختن ودود کردن (فعل)
smolder, smoulder

بی اتش سوختن (فعل)
smolder, smoulder

burn, simmer


Synonyms: boil, bubble, churn, consume, erupt, explode, ferment, fester, fulminate, fume, seethe, smoke, steam, stir


Antonyms: freeze


جملات نمونه

Cover the burning charcoals with ashes and let them smolder.

زغال‌های سوزان را با خاکستر بپوشان و بگذار آهسته بسوزند.


He smoldered with jealousy.

از زور حسادت می‌سوخت.


Their enmity smolderd for several years.

آتش خصومت آنان چندین سال سوزان بود.


1. cover the burning charcoals with ashes and let them smolder
زغال های سوزان را با خاکستر بپوشان و بگذار آهسته بسوزند.

2. The campfire smoldered for hours after the blaze died out.
[ترجمه ترگمان]آتشی که ساعت ها بعد از خاموش شدن آتش خاموش شده بود خاموش شد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی برای چند ساعت پس از خشک شدن خاموش شد

3. Meanwhile, consumers abroad are left to smolder themselves, as they pay far too much for food and clothing.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، مصرف کنندگان خارج از کشور خود را در حالی رها می کنند که برای غذا و پوشاک کار بسیار زیادی می کنند
[ترجمه گوگل]در همین حال، مصرف کنندگان در خارج از کشور خودشان را غلیظ تر می کنند، زیرا آنها بیش از حد برای غذا و لباس پرداخت می کنند

4. The smolder became a blaze.
[ترجمه ترگمان]آتش به شعله های آتش تبدیل شد
[ترجمه گوگل]کشمش شدید شد

5. Smolder isa slow pyrolysis and oxidative reaction in loose and grainy medium, and it isflameless combustion.
[ترجمه ترگمان]smolder به عنوان یک واکنش حرارتی کند و اکسیداتیو در محیط آزاد و دانه دانه به خود اختصاص داد و این واکنش به احتراق تبدیل شد
[ترجمه گوگل]سیلیزر آلی پیرولیز آهسته و واکنش اکسیداتیو در محیط شکننده و دانه ای است، و آن احتراق فاقد آن است

6. What is your brand of charismatic smolder?
[ترجمه ترگمان]brand charismatic چیه؟
[ترجمه گوگل]نام تجاری شما از شر کوریزماتیک چیست؟

7. Above, trucks smolder at a NATO container terminal near the northwest city of Peshawar on Dec. 200
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۰۰ دسامبر، کامیون ها در روز ۲۰۰ دسامبر در پایانه کانتینر ناتو در نزدیکی شهر شمال باختری پیشاور در حال سوختن هستند
[ترجمه گوگل]در بالا، کامیونها در دسامبر 200 در یک ترمینال ظرفیت ناتو در نزدیکی شهر شمال غربی پیشاور قرار گرفته اند

8. The smolder will soon be a flame.
[ترجمه ترگمان]آتش به زودی شعله خواهد شد
[ترجمه گوگل]بوی بد دهان به زودی شعله می شود

9. It can smolder undetected for hours, then suddenly explode in fiery destruction.
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای ساعت ها بدون شناسایی ناپدید شود، سپس ناگهان در نابودی آتشین منفجر می شود
[ترجمه گوگل]این می تواند برای ساعتها غیر قابل تشخیص باشد و سپس به طور ناگهانی در نابودی آتشین منفجر شود

10. When you allow sinful anger and resentment to smolder in your heart, an explosion is inevitable.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اجازه می دهید خشم و انزجار خود را در قلب خود احساس کنید، انفجاری اجتناب ناپذیر است
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما اجازه خشم و غضب گناهکار را در قلب خود می دهید، انفجار اجتناب ناپذیر است

11. The Balkans still smolder, and inattention to Bosnia could revive apprehensions about the EU's ability to offer security, even on its own continent.
[ترجمه ترگمان]بالکان هنوز در حال سوختن است و بی توجهی به بوسنی می تواند نگرانی ها در مورد توانایی اتحادیه اروپا برای ارائه امنیت، حتی در قاره خود را احیا کند
[ترجمه گوگل]بالکان هنوز در حال تردید هستند و بی توجهی به بوسنی می تواند نگرانی هایی را در مورد توانایی اتحادیه اروپا برای ارائه امنیت حتی در قاره خود به ارمغان بیاورد

12. And while many of the fires are cold by the time Williams and his crew come across them, some still smolder.
[ترجمه ترگمان]و در حالی که بسیاری از آتش سوزی ها تا زمانی که ویلیامز و کارکنانش از آن عبور کنند، هنوز در حال سوختن هستند
[ترجمه گوگل]و در حالی که بسیاری از آتش سوزی های سرد زمان ویلیامز و خدمه او در سراسر آنها می آیند، برخی هنوز هم تلخ است

13. The wet wind blew out the flame, allowing it to smolder and smoke, releasing incense.
[ترجمه ترگمان]باد مرطوبی شعله را خاموش کرد و به آن اجازه سوختن و دود را داد و بخور را رها کرد
[ترجمه گوگل]باد مرطوب شعله را منفجر کرد، به طوری که می توانست آن را تلخ و دود کند و بخور دادن را آزاد کند

14. He warily gazed around at his detractors, fully aware that any slim camaraderie they shared was likely to smolder as well.
[ترجمه ترگمان]او با احتیاط به دور و بر او خیره شد و کاملا آگاه بود که هر گام باریکی که در آن ها با هم سهیم بوده اند، هم در حال سوختن است
[ترجمه گوگل]او با اطمینان در مورد محرک های خود را در نظر گرفته، کاملا آگاه است که هر گونه لوازم جانبی باریک آنها به اشتراک گذاشته شده بود به احتمال زیاد به ضعف نیز هست

15. Why have you rejected us forever, O God? Why does your anger smolder against the sheep of your pasture?
[ترجمه ترگمان]چرا تا ابد ما رو رد کردی؟ چرا خشم شما در کنار گوسفند چراگاه شما شعله ور می شود؟
[ترجمه گوگل]چرا ما را برای همیشه رها کردی، خداوند؟ چرا خشم خود را در برابر گوسفندی از گورستان شما می چسبانند؟

A cigarette is smoldering in the ashtray.

سیگار در جاسیگاری می‌سوزد.


Her voice was calm but her eyes smoldered.

صدایش آرام بود ولی از چشمانش آتش می‌بارید.


پیشنهاد کاربران

سوختن بدون شعله و به آرامی.


کلمات دیگر: