• be stressed for -, be in need of -
be pressed for
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. They will press for international action to safeguard the ozone layer.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای اقدام بین المللی برای حفاظت از لایه اوزون تحت فشار قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]آنها برای اقدام بین المللی برای حفاظت از لایه اوزون فشار خواهند آورد
[ترجمه گوگل]آنها برای اقدام بین المللی برای حفاظت از لایه اوزون فشار خواهند آورد
2. The rent collector is pressing for payment again.
[ترجمه ترگمان]یه کلکسیونر اجاره دوباره داره پول پرداخت می کنه
[ترجمه گوگل]جمع کننده اجاره برای دوباره پرداخت فشار می آورد
[ترجمه گوگل]جمع کننده اجاره برای دوباره پرداخت فشار می آورد
3. We are pressed for time; we must hurry up.
[ترجمه ترگمان]باید عجله کنیم؛ باید عجله کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای زمان فشرده؛ باید عجله کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای زمان فشرده؛ باید عجله کنیم
4. The chairman is pressing for a change in the procedure.
[ترجمه ترگمان]رئیس برای تغییر رویه فشار می آورد
[ترجمه گوگل]رئیس خواستار تغییر در روند است
[ترجمه گوگل]رئیس خواستار تغییر در روند است
5. Many parents have been pressing for an inquiry into the problem.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین برای تحقیق در مورد این مشکل فشار وارد کرده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین برای تحقیق در مورد مشکل به کار گرفته اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین برای تحقیق در مورد مشکل به کار گرفته اند
6. I am pressed for time as I have a lot of work to do.
[ترجمه ترگمان]من برای زمانی تحت فشار قرار گرفته ام که کاره ای زیادی برای انجام دادن دارم
[ترجمه گوگل]من به خاطر کارهای زیادی که انجام می دهم، برای زمان فشرده ام
[ترجمه گوگل]من به خاطر کارهای زیادی که انجام می دهم، برای زمان فشرده ام
7. The unions are pressing for improved working conditions.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها برای بهبود شرایط کاری فشرده می شوند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها برای بهبود شرایط کاری فشار می آورند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها برای بهبود شرایط کاری فشار می آورند
8. The government is pressing for an early resolution of the hostage crisis.
[ترجمه ترگمان]دولت برای حل سریع بحران گروگان گیری در حال فشار است
[ترجمه گوگل]دولت برای حل و فصل زود هنگام بحران گروگان گیری از دولت خواسته است
[ترجمه گوگل]دولت برای حل و فصل زود هنگام بحران گروگان گیری از دولت خواسته است
9. I am pressed for a reply.
[ترجمه ترگمان]من برای جواب دادن اصرار دارم
[ترجمه گوگل]من برای یک پاسخ فشرده ام
[ترجمه گوگل]من برای یک پاسخ فشرده ام
10. Mr King seems certain to be pressed for further details.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که آقای کینگ برای جزئیات بیشتر تحت فشار قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آقای کینگ برای جزئیات بیشتر فشرده شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آقای کینگ برای جزئیات بیشتر فشرده شده است
11. At that time we were pressed for money.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان ما به خاطر پول تحت فشار بودیم
[ترجمه گوگل]در آن زمان ما برای پول فشرده شدیم
[ترجمه گوگل]در آن زمان ما برای پول فشرده شدیم
12. The left of the party is pressing for a more progressive social policy.
[ترجمه ترگمان]جناح چپ این حزب فشار بیشتری برای سیاست اجتماعی پیشرو دارد
[ترجمه گوگل]چپ حزب برای یک سیاست اجتماعی پیشرفته تر است
[ترجمه گوگل]چپ حزب برای یک سیاست اجتماعی پیشرفته تر است
13. He will press for stricter, not more lenient, pollution controls.
[ترجمه ترگمان]او برای سختگیرانه تر، و نه سخت تر از کنترل آلودگی، تحت فشار قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]او برای کنترل های آلودگی شدید تر، نه تسکین دهنده تر فشار می آورد
[ترجمه گوگل]او برای کنترل های آلودگی شدید تر، نه تسکین دهنده تر فشار می آورد
14. As you will know the local residents and visitors have been pressing for a footpath along Gubberford Lane for many years.
[ترجمه ترگمان]همانطور که می دانید، ساکنان محلی و بازدید کنندگان برای سالیان متمادی به دنبال راه رفتن به پیاده رو در امتداد خیابان Gubberford بوده اند
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانید ساکنان محلی و بازدیدکنندگان برای سالها تلاش کرده اند تا راه پیاده روی گاببرفورد لین را فشار دهید
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانید ساکنان محلی و بازدیدکنندگان برای سالها تلاش کرده اند تا راه پیاده روی گاببرفورد لین را فشار دهید
15. Employees are pressing for better pay and benefits.
[ترجمه ترگمان]کارمندان برای حقوق و مزایای بیشتر فشار می آورند
[ترجمه گوگل]کارکنان برای پرداخت و مزایای بهتر فشار می آورند
[ترجمه گوگل]کارکنان برای پرداخت و مزایای بهتر فشار می آورند
کلمات دیگر: