بطوراداری
administratively
بطوراداری
انگلیسی به انگلیسی
• from an administrative standpoint, in a managerial manner, executively
جملات نمونه
1. this is administratively impossible
از نظر اجرایی (اداری) غیر ممکن است.
2. Administratively,the country is divided into 50 states.
[ترجمه ترگمان]Administratively، این کشور به ۵۰ ایالت تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]به طور مدیریتی، کشور به 50 ایالت تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]به طور مدیریتی، کشور به 50 ایالت تقسیم می شود
3. These range from the handling of simple, yet administratively inconvenient, cash payments to sophisticated electronic payment schemes.
[ترجمه ترگمان]این دامنه از جابجایی ساده، در عین حال اجرایی نامناسب، پرداخت پول نقد به طرح های پرداخت الکترونیکی پیچیده است
[ترجمه گوگل]اینها از دست دادن ساده و در عین حال ناخوشایند اداری، پرداخت پول نقد به طرح های پیچیده پرداخت الکترونیکی است
[ترجمه گوگل]اینها از دست دادن ساده و در عین حال ناخوشایند اداری، پرداخت پول نقد به طرح های پیچیده پرداخت الکترونیکی است
4. It is recommended that the collection be administratively integrated with the main historical archives in the Library by 199
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که این مجموعه به صورت مدیریتی با بایگانی اصلی تاریخی کتابخانه تا ۱۹۹ نفر ادغام شود
[ترجمه گوگل]توصیه می شود که این مجموعه به طور مدیریتی با بایگانی های اصلی تاریخی در کتابخانه با 199 مورد ادغام شود
[ترجمه گوگل]توصیه می شود که این مجموعه به طور مدیریتی با بایگانی های اصلی تاریخی در کتابخانه با 199 مورد ادغام شود
5. Nevertheless, many wonder whether any administratively sophisticated society can be run on this basis.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، بسیاری از مردم تعجب می کنند که آیا یک جامعه پیچیده اجرایی می تواند بر این اساس اداره شود
[ترجمه گوگل]با این وجود، بسیاری از تعجب می کنند که آیا جامعه مدرن پیچیده ای را می توان بر این اساس اجرا کرد
[ترجمه گوگل]با این وجود، بسیاری از تعجب می کنند که آیا جامعه مدرن پیچیده ای را می توان بر این اساس اجرا کرد
6. Administratively permission enactment right is the foundation of administrative systems standardization.
[ترجمه ترگمان]تصویب حق تصویب مجوز، اساس استانداردسازی سیستم های اجرایی است
[ترجمه گوگل]حق تصویب مجوز قانونی پایه و اساس استاندارد سازی سیستم های اداری است
[ترجمه گوگل]حق تصویب مجوز قانونی پایه و اساس استاندارد سازی سیستم های اداری است
7. Administratively and financially, cancer was now set apart from other dread diseases; it was institutionally special, with a special political base and a special scientific and clinical agenda.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ مالی و مالی، سرطان در حال حاضر از سایر بیماری های ناشی از ترس تشکیل شده است؛ یک پایگاه ویژه سیاسی و یک دستور کار ویژه علمی و بالینی وجود دارد
[ترجمه گوگل]از لحاظ مدیریتی و مالی، سرطان در حال حاضر جدا از دیگر بیماری های نگران کننده است این نهاد ویژه بود، با یک پایگاه سیاسی خاص و دستور کار علمی و بالینی خاص
[ترجمه گوگل]از لحاظ مدیریتی و مالی، سرطان در حال حاضر جدا از دیگر بیماری های نگران کننده است این نهاد ویژه بود، با یک پایگاه سیاسی خاص و دستور کار علمی و بالینی خاص
8. Cuba is politically and administratively divided into 14 provinces.
[ترجمه ترگمان]کوبا از لحاظ سیاسی و اداری به ۱۴ استان تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]کوبا از نظر سیاسی و اداری به 14 استان تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]کوبا از نظر سیاسی و اداری به 14 استان تقسیم شده است
9. As soon as administratively feasible after you start your employment, A will recommend that you be granted an option to purchase 300 shares of A common stock.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه کار خود را شروع می کنید، توصیه می شود که یک گزینه برای خرید ۳۰۰ سهم از سهام مشترک به شما داده شود
[ترجمه گوگل]به محض اینکه پس از شروع استخدام خود، امکان پذیر می شود، A توصیه می کند که شما گزینه ای برای خرید 300 سهام سهام مشترک به شما ارائه شود
[ترجمه گوگل]به محض اینکه پس از شروع استخدام خود، امکان پذیر می شود، A توصیه می کند که شما گزینه ای برای خرید 300 سهام سهام مشترک به شما ارائه شود
10. Administratively, the country is divided into counties.
[ترجمه ترگمان]Administratively، این کشور به دو بخش تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]به طور اداری، کشور به مناطق تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]به طور اداری، کشور به مناطق تقسیم شده است
11. Administratively, it's already the Taymyr Peninsula.
[ترجمه ترگمان](Administratively)هم اکنون شبه جزیره Taymyr است
[ترجمه گوگل]به طور مدیریتی، در حال حاضر شبه جزیره تامیر است
[ترجمه گوگل]به طور مدیریتی، در حال حاضر شبه جزیره تامیر است
12. This decision was made administratively.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم به صورت اجرایی ساخته شد
[ترجمه گوگل]این تصمیم به صورت اداری انجام شد
[ترجمه گوگل]این تصمیم به صورت اداری انجام شد
13. Pollution is in effect qualitatively and quantitatively controlled by the water authorities since standards are administratively negotiated.
[ترجمه ترگمان]آلودگی به صورت کیفی و به طور کیفی توسط مقامات آب کنترل می شود چون استانداردها به صورت اجرایی مورد مذاکره قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]از آنجائیکه استانداردها به صورت مدیریتی مورد مذاکره قرار می گیرند، آلودگی به صورت کیفی و کمی کنترل می شود
[ترجمه گوگل]از آنجائیکه استانداردها به صورت مدیریتی مورد مذاکره قرار می گیرند، آلودگی به صورت کیفی و کمی کنترل می شود
14. This suggests substantial modification to past practices which seem to have involved fairly rigid directives or administratively complex individual project schemes.
[ترجمه ترگمان]این امر تغییر اساسی را به شیوه های گذشته نشان می دهد که به نظر می رسد شامل دستورالعمل های نسبتا سخت و یا طرح های اجرایی پیچیده فردی است
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تغییرات قابل ملاحظه ای در شیوه های گذشته وجود دارد که به نظر می رسد دستورالعمل های نسبتا سفت و سخت و طرح های پروژه ای پیچیده را دربر می گیرند
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تغییرات قابل ملاحظه ای در شیوه های گذشته وجود دارد که به نظر می رسد دستورالعمل های نسبتا سفت و سخت و طرح های پروژه ای پیچیده را دربر می گیرند
پیشنهاد کاربران
از نظر اداری
از لحاظ اداری
از لحاظ اداری
کلمات دیگر: