کلمه جو
صفحه اصلی

smuggle


معنی : قاچاق کردن
معانی دیگر : گریزه آوردن (یابردن)

انگلیسی به فارسی

(کالا و غیره) قاچاقی رد کردن، قاچاق کردن، رد کردن


قاچاق، قاچاق کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: smuggles, smuggling, smuggled
(1) تعریف: to import or export illegally, esp. without paying taxes or duties.
مشابه: run

- They were smuggling fine art into the country.
[ترجمه ترگمان] آن ها داشتند هنرهای زیبا را به کشور قاچاق می کردند
[ترجمه گوگل] آنها به هنر نقاشی می کردند

(2) تعریف: to bring in or take out in secret.

- She was caught smuggling cigarettes into her room.
[ترجمه ترگمان] او در اتاق خودش سیگار قاچاق می کرد
[ترجمه گوگل] او قاچاق سیگار را به اتاقش گرفت
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: smuggler (n.)
• : تعریف: to engage in the illegal trafficking of goods.

• import or export illegally; bring in or take out secretly
if someone smuggles things or people into a place or out of it, they take them there illegally or secretly.

مترادف و متضاد

قاچاق کردن (فعل)
smuggle

transfer illegal goods


Synonyms: bootleg, deal, export, hide, moonshine, pirate, push, run, run contraband, run rum, snake in


جملات نمونه

1. Friends managed to smuggle him secretly out of the country.
[ترجمه ترگمان]دوستانش موفق شدند او را مخفیانه از کشور خارج کنند
[ترجمه گوگل]دوستان موفق شدند او را به صورت مخفیانه از کشور خارج کنند

2. She was caught trying to smuggle 26 kilos of heroin out of/into the country.
[ترجمه ترگمان]او در تلاش برای قاچاق ۲۶ کیلوگرم هروئین از این کشور دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او در تلاش بود تا 26 کیلو هروئین را از داخل کشور وارد کند

3. They deny conspiring together to smuggle drugs.
[ترجمه ترگمان]اونا انکار میکنن که دارن با هم توطئه می کنن که مواد قاچاق کنن
[ترجمه گوگل]آنها مخالف توطئه گران برای قاچاق مواد مخدر هستند

4. My message is "If you try to smuggle drugs you are stupid"
[ترجمه ترگمان]پیام من این است: \" اگر تلاش کنید که مواد مخدر را قاچاق کنید احمق هستید \"
[ترجمه گوگل]پیام من این است: 'اگر سعی می کنید مواد مخدر را قاچاق کنی، شما احمق هستید'

5. Customs officials foiled an attempt to smuggle priceless paintings out of the country.
[ترجمه ترگمان]مسئولان گمرک تلاشی برای قاچاق نقاشی های گران قیمتی از این کشور را خنثی کردند
[ترجمه گوگل]مقامات گمرکی تلاش برای قاچاق نقاشی های بی ارزش از کشور را نابود کردند

6. They managed to smuggle a videotape of the captive journalists out of the prison.
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند یک نوار ویدئویی از روزنامه نگاران زندانی را از زندان به بیرون قاچاق کنند
[ترجمه گوگل]آنها موفق به ضبط فیلم از روزنامه نگاران اسیر از زندان شدند

7. He bribed one of the prison guards to smuggle out a note.
[ترجمه ترگمان]اون به یکی از نگهبان های زندان رشوه داده تا یادداشتی بفرسته
[ترجمه گوگل]او یکی از نگهبانان زندان را به قاچاق یک یادداشت رشوه داد

8. They were foiled in their attempt to smuggle priceless paintings.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش خود برای قاچاق نقاشی های گران بها را خنثی کردند
[ترجمه گوگل]آنها در تلاش برای قاچاق نقاشی های بی ارزش بودند

9. He managed to smuggle a gun into the prison.
[ترجمه ترگمان]اون تونسته یه اسلحه داخل زندان بفرسته
[ترجمه گوگل]او موفق شد اسلحه را به زندان ببرد

10. Customs officials uncovered a plot to smuggle weapons into the country.
[ترجمه ترگمان]مقامات گمرک از توطئه ای برای قاچاق اسلحه به این کشور پرده برداشتند
[ترجمه گوگل]مقامات گمرکی توطئۀ قاچاق اسلحه را به کشور کشف کردند

11. Police have foiled an attempt to smuggle a bomb into Belfast airport.
[ترجمه ترگمان]پلیس تلاشی برای قاچاق بمب به فرودگاه بلفاست را خنثی کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس تلاش کرده است تا یک بمب را به فرودگاه بلفاست حمل کند

12. Dealers have ways and means of making people smuggle drugs for them.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان راه هایی برای قاچاق مواد مخدر به آن ها دارند
[ترجمه گوگل]معامله گران راه ها و ابزارهایی برای ساخت مواد مخدر برای آنها را قاچاق می کنند

13. I'll smuggle you in through the back door.
[ترجمه ترگمان]من شما را از در پشتی وارد می کنم
[ترجمه گوگل]من شما را از طریق درب عقب قاچاق می کنم

14. Edwards is charged with trying to smuggle 20 kg of cannabis into the country.
[ترجمه ترگمان]ادواردز به تلاش برای قاچاق ۲۰ کیلوگرم شاهدانه به این کشور متهم شده است
[ترجمه گوگل]ادواردز متهم به تلاش برای قاچاق 20 کیلوگرم شاهدانه در کشور است

15. All deny conspiring to smuggle drugs.
[ترجمه ترگمان]همه انکار میکنن به خاطر قاچاق مواد
[ترجمه گوگل]همه انکار توطئه برای قاچاق مواد مخدر

smuggle something in

چیزی را قاچاقی وارد کردن


smuggle something out

چیزی را قاچاقی خارج کردن


پیشنهاد کاربران

ربایش اسناد و مدارک
انتقال غیر قانونی

( قاچاقی ) رد کردن

به خورد کسی دادن
She’s gonna smuggle you love potion

قاچاقیدن.


کلمات دیگر: