1. He tried to smarten up for the graduation.
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد که لباس فارغ التحصیلی رو درست کنه
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا فارغ التحصیل شود
2. You ought to smarten up and have a haircut before the interview.
[ترجمه ترگمان]باید قبل از مصاحبه اصلاح مو اصلاح کنی
[ترجمه گوگل]شما باید قبل از مصاحبه به اندازه کافی مات و متحیر شوید
3. You need to smarten up before you go out.
[ترجمه ترگمان]باید قبل از اینکه بری لباس عوض کنی
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بیرون بیایید، باید قبل از اینکه بخوابید
4. She did her best to smarten her husband up.
[ترجمه ترگمان]بهترین کاری که کرد این بود که شوهرش را مرتب و مرتب کند
[ترجمه گوگل]او بهترین کارش را کرد تا شوهرش را بسازد
5. You'd better smarten yourself up.
[ترجمه ترگمان]بهتر است آرایش خود را مرتب کنید
[ترجمه گوگل]شما بهتر است خودتان را مجذوب کنید
6. You really need to smarten up your appearance, Chris - and the same goes for the rest of you.
[ترجمه ترگمان]\"تو واقعا نیاز داری که ظاهرت رو مرتب کنی\" کریس و منم همینطور
[ترجمه گوگل]شما واقعا باید ظاهر خود را اصلاح کنید، کریس - و همینطور برای بقیه شما هم همینطور است
7. I have to smarten myself up about talking to my superior.
[ترجمه ترگمان]باید در این مورد با مافوق خودم حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من باید خودم را در مورد صحبت با برترم تعریف کنم
8. You'll have to smarten up if you want to work in television.
[ترجمه ترگمان]اگه می خوای تو تلویزیون کار کنی باید با لباس عوض کنی
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید در تلویزیون کار کنید، باید مجذوب شوید
9. Try to smarten the house up before the visitors arrive.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید قبل از رسیدن بازدیدکنندگان، خانه را تمیز کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید خانه را قبل از اینکه بازدیدکنندگان به آنجا برسند، تمیز کنید
10. The company needs to smarten up their act if they are to keep customers.
[ترجمه ترگمان]اگر مشتریان بتوانند مشتریان خود را نگه دارند، شرکت باید عمل خود را انجام دهد
[ترجمه گوگل]اگر مشتریان خود را حفظ کنند، این شرکت باید اقدامات خود را از بین ببرد
11. The boy has begun to smarten up recently.
[ترجمه ترگمان]این پسر اخیرا شروع به smarten کرده است
[ترجمه گوگل]پسر به تازگی آغاز شده است
12. We need to smarten the place up a bit.
[ترجمه ترگمان]باید یه کمی اینجا رو مرتب کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید کمی جایش را جابجا کنیم
13. You'll have to smarten up if you want to pass those exams.
[ترجمه ترگمان]اگه می خوای از اون امتحانات عبور کنی باید با لباس عوض کنی
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید این امتحانات را بپذیرید، باید مجذوب شوید
14. I tried to let him smarten up.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم او را مرتب کنم
[ترجمه گوگل]سعی کردم او را مجذوب کنم
15. You'll have to smarten up a bit before going out.
[ترجمه ترگمان]قبل از بیرون رفتن باید لباس نو مرتب کنی
[ترجمه گوگل]قبل از خروج باید کمی بخوابید