• be reliant upon
be dependent on
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. You can't be dependent on your parents all your life.
[ترجمه ترگمان]تو نباید به پدر و مادرت وابسته باشی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید وابسته به والدین خود زندگی خود را تمام کنید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید وابسته به والدین خود زندگی خود را تمام کنید
2. The stability of the rural economy may, inpart be dependent on the effects of climatic change.
[ترجمه ترگمان]پایداری اقتصاد روستایی ممکن است به اثرات تغییر آب و هوایی وابسته باشد
[ترجمه گوگل]پایداری اقتصاد روستایی، به طور وابسته به تأثیرات تغییرات اقلیمی است
[ترجمه گوگل]پایداری اقتصاد روستایی، به طور وابسته به تأثیرات تغییرات اقلیمی است
3. Nobody should be forced to be dependent on others, but strengthening people's relationships with the state is no alternative.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نباید به دیگران وابسته باشد، اما تقویت روابط مردم با دولت هیچ جایگزین دیگری ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ کس نباید مجبور به وابستگی به دیگران باشد، اما تقویت روابط مردم با دولت هیچ جایگزینی نیست
[ترجمه گوگل]هیچ کس نباید مجبور به وابستگی به دیگران باشد، اما تقویت روابط مردم با دولت هیچ جایگزینی نیست
4. Women were more likely than men to be dependent on poor relief.
[ترجمه ترگمان]زنان بیشتر از مردان به آسودگی ضعیف وابسته بودند
[ترجمه گوگل]زنان بیشتر از مردان نسبت به تسکین ضعیف وابسته بودند
[ترجمه گوگل]زنان بیشتر از مردان نسبت به تسکین ضعیف وابسته بودند
5. The gas permeation power would be dependent on the gas pressure gradient and the gas expansion pressure would be dependent on the gas absolute pressure.
[ترجمه ترگمان]قدرت نفوذ گاز بستگی به گرادیان فشار گاز دارد و فشار انبساط گاز بستگی به فشار مطلق گاز دارد
[ترجمه گوگل]قدرت نفوذ گاز به گرادیان فشار گاز بستگی دارد و فشار انبساط گاز به فشار مطلق گاز وابسته است
[ترجمه گوگل]قدرت نفوذ گاز به گرادیان فشار گاز بستگی دارد و فشار انبساط گاز به فشار مطلق گاز وابسته است
6. Now testing of 225 H need not be dependent on these slimy creatures.
[ترجمه ترگمان]اکنون آزمایش ۲۲۵ H به این موجودات لزج بستگی ندارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تست 225 H نباید وابسته به موجودات باریک باشد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تست 225 H نباید وابسته به موجودات باریک باشد
7. Both visual appearance and attribute caps will be dependent on the mix.
[ترجمه ترگمان]هر دو ظاهر دیداری و caps ویژگی به ترکیبی وابسته خواهند بود
[ترجمه گوگل]هر دو ظاهر بصری و کلاه های مشخصه به ترکیب اضافه می شوند
[ترجمه گوگل]هر دو ظاهر بصری و کلاه های مشخصه به ترکیب اضافه می شوند
8. They will be dependent on their families or the government for financial support.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خانواده هایشان یا دولت برای حمایت مالی وابسته خواهند بود
[ترجمه گوگل]آنها وابسته به خانواده های خود و یا دولت برای حمایت مالی خواهند بود
[ترجمه گوگل]آنها وابسته به خانواده های خود و یا دولت برای حمایت مالی خواهند بود
9. I used to be dependent on my parents. Now I'm independent of them.
[ترجمه ترگمان]من قبلا به پدر و مادرم وابسته بودم اکنون من از آن ها مستقل هستم
[ترجمه گوگل]من وابسته به والدینم بودم حالا من از آنها مستقل هستم
[ترجمه گوگل]من وابسته به والدینم بودم حالا من از آنها مستقل هستم
10. The development of circulative agriculture must be dependent on the innovation of science and technology and the spreading of science and technology service for agriculture as well.
[ترجمه ترگمان]توسعه کشاورزی circulative باید به نوآوری علم و فن آوری و گسترش خدمات علم و فن آوری برای کشاورزی نیز وابسته باشد
[ترجمه گوگل]توسعه کشاورزی گردشگری باید وابسته به نوآوری علم و فناوری و گسترش خدمات علمی و فناوری برای کشاورزی باشد
[ترجمه گوگل]توسعه کشاورزی گردشگری باید وابسته به نوآوری علم و فناوری و گسترش خدمات علمی و فناوری برای کشاورزی باشد
11. This mark can even be dependent on the ingress interface so that higher differentiability can be achieved.
[ترجمه ترگمان]این علامت حتی می تواند به رابط نفوذ وابسته باشد به طوری که differentiability بالاتر را می توان به دست آورد
[ترجمه گوگل]این علامت حتی می تواند به رابط ورودی وابسته باشد، به طوری که می توان تفاوتپذیری بیشتری را به دست آورد
[ترجمه گوگل]این علامت حتی می تواند به رابط ورودی وابسته باشد، به طوری که می توان تفاوتپذیری بیشتری را به دست آورد
12. I'll never be dependent on anyone again I'd rather starve.
[ترجمه ترگمان]من هرگز به کسی وابسته نخواهم شد ترجیح می دهم از گرسنگی بمیرم
[ترجمه گوگل]من هرگز دوباره وابسته به کسی نخواهم بود گرسنه خواهم شد
[ترجمه گوگل]من هرگز دوباره وابسته به کسی نخواهم بود گرسنه خواهم شد
13. Modern equipment, you should be dependent on the brand!
[ترجمه ترگمان]تجهیزات مدرن، شما باید به برند وابسته باشید!
[ترجمه گوگل]تجهیزات مدرن، شما باید به نام تجاری وابسته باشید!
[ترجمه گوگل]تجهیزات مدرن، شما باید به نام تجاری وابسته باشید!
14. It be dependent on the requirement of customer.
[ترجمه ترگمان]بستگی به نیاز مشتری دارد
[ترجمه گوگل]این بستگی به نیاز مشتری دارد
[ترجمه گوگل]این بستگی به نیاز مشتری دارد
15. We hope for foreign aid hut cannot be dependent on it.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که به این کلبه کمک خارجی وابسته باشد
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که کلبه کمک خارجی بتواند به آن وابسته نشود
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که کلبه کمک خارجی بتواند به آن وابسته نشود
کلمات دیگر: