1. a twinge of conscience
عذاب وجدان
2. I felt a twinge of envy for the people who lived there.
[ترجمه ترگمان]نسبت به کسانی که آنجا زندگی می کردند احساس حسادت می کردم
[ترجمه گوگل]من احساس غم و اندوه برای مردم که در آن زندگی می کردند
3. I felt a twinge in my knee.
[ترجمه ترگمان]احساس عذاب وجدان کردم
[ترجمه گوگل]در زانو من احساس خفگی کردم
4. For a moment, Arnold felt a twinge of sympathy for Mr Wilson.
[ترجمه ترگمان]برای لحظه ای، آرنولد احساس ترحم شدیدی نسبت به آقای ویل سن احساس کرد
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه، آرنولد احساس شرمساری از همدردی با آقای ویلسون داشت
5. I felt a twinge of pain in my back.
[ترجمه ترگمان]احساس درد شدیدی را در پشتم احساس کردم
[ترجمه گوگل]من احساس درد در پشتم را احساس کردم
6. He felt a twinge in his knee as he jumped over the wall.
[ترجمه ترگمان]در حالی که از روی دیوار می پرید، احساس عذاب وجدان به او دست داد
[ترجمه گوگل]او در حالی که روی دیوار آواز خواند، احساس زدگی کرد
7. He felt a sharp twinge of guilt for not taking the trouble to visit her.
[ترجمه ترگمان]احساس گناه شدیدی می کرد که او را ندیده بود به دیدنش برود
[ترجمه گوگل]او احساس گرسنگی پیچیده ای را به وجود آورد که از دیدن او ناراحت نشد
8. I felt a twinge of envy at her success.
[ترجمه ترگمان]از موفقیت او احساس حسادت می کردم
[ترجمه گوگل]من احساس غم و اندوه از موفقیت خود را حسادت
9. He felt a slight twinge in his damaged hamstring.
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که hamstring آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]او احساس ضعفی در همسترینگ آسیب دیده داشت
10. The letter still gives him a twinge when he thinks of it.
[ترجمه ترگمان]وقتی به آن فکر می کند، نامه هنوز به او صدمه می زند
[ترجمه گوگل]این نامه هنوز هم به او می دهد وقتی که از آن فکر می کند
11. I admit I felt a twinge of guilt as we left.
[ترجمه ترگمان]اعتراف می کنم که احساس گناه کردم
[ترجمه گوگل]من اعتراف می کنم که ما را ترک کردیم
12. I felt a twinge of envy when I saw them together.
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها را با هم دیدم احساس حسادت می کردم
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها را با هم دیدم احساس غم و اندوه داشتم
13. Melanie felt a twinge of discomfort.
[ترجمه ترگمان]ملانی احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه گوگل]ملانی احساس ناراحتی داشت
14. Charles even felt a twinge of pity for Mrs Sweet.
[ترجمه ترگمان]چارلز احساس تاسف کرد و دلش به حال خانم شیرین افتاد
[ترجمه گوگل]چارلز احساس خجالت میکشید به خانم شیرین