(به ویژه در اسطوره ها) ایزدکش، یزدان کش، ایزدکشی
deicide
(به ویژه در اسطوره ها) ایزدکش، یزدان کش، ایزدکشی
انگلیسی به فارسی
(بهویژه در اسطورهها) ایزدکش، یزدانکش
یزدانکشی، ایزدکشی
بدبختی
انگلیسی به انگلیسی
• act of killing a god; one who kills a god
جملات نمونه
1. That became the Christian charge of deicide; the Jews were then accused of killing God, and especially in medieval Europe.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان یهودیان متهم به قتل خداوند و به ویژه در اروپای قرون وسطی شدند
[ترجمه گوگل]این به اتهام مسیحیان به کفر، تبدیل شد سپس یهودیان به کشتن خدا و به ویژه در اروپای قرون وسطی متهم شدند
[ترجمه گوگل]این به اتهام مسیحیان به کفر، تبدیل شد سپس یهودیان به کشتن خدا و به ویژه در اروپای قرون وسطی متهم شدند
2. Hello, this is Deicide Administration Team.
[ترجمه ترگمان]سلام، این تیم مدیریتی Deicide است
[ترجمه گوگل]سلام، این تیم مدیریت Deicide است
[ترجمه گوگل]سلام، این تیم مدیریت Deicide است
3. The basic point is that we do not have the right to deicide for our next generation for how they look.
[ترجمه ترگمان]نکته اصلی این است که ما حق نداریم برای نسل بعدی خود برای چگونگی نگاه کردن به آن کار کنیم
[ترجمه گوگل]نکته اساسی این است که ما حق نداریم نسل بعدی خود را به نحوی که می بینیم، بفهمیم
[ترجمه گوگل]نکته اساسی این است که ما حق نداریم نسل بعدی خود را به نحوی که می بینیم، بفهمیم
4. The black eagle helped in those early years of the deicide comes behind afresh.
[ترجمه ترگمان]عقاب سیاه در سال های اولیه of کمک کرد
[ترجمه گوگل]عقاب سیاه که در آن سالهای نخستین دایکاید کمک کرد، دوباره به سر می برد
[ترجمه گوگل]عقاب سیاه که در آن سالهای نخستین دایکاید کمک کرد، دوباره به سر می برد
5. Please tell her that I have thought it over and I deicide to marry her!
[ترجمه ترگمان]لطفا به او بگویید که من این فکر را کرده ام و سعی می کنم با او ازدواج کنم!
[ترجمه گوگل]لطفا به او بگو که من آن را تصور کرده ام و من او را متهم به ازدواج با او!
[ترجمه گوگل]لطفا به او بگو که من آن را تصور کرده ام و من او را متهم به ازدواج با او!
پیشنهاد کاربران
خداکشی
*deicide : عمل کشتن خدا / خداکش
*decide : تصمیم گرفتن
*decide : تصمیم گرفتن
کلمات دیگر: