خوش مزگی، لذیذی
deliciousness
خوش مزگی، لذیذی
انگلیسی به انگلیسی
• delightfulness; tastiness, savoriness
جملات نمونه
1. All it was was good roasted chicken, its deliciousness bound in its unexpectedness.
[ترجمه ترگمان]تمام آن مرغ پخته و کباب شده بود و از این دست و پای خود دور شده بود
[ترجمه گوگل]همه ی آن مرغ سرخ شده خوب بود، خوشمزه بودن آن در غیر منتظره ی اوست
[ترجمه گوگل]همه ی آن مرغ سرخ شده خوب بود، خوشمزه بودن آن در غیر منتظره ی اوست
2. The deliciousness of the exotic dish still lingers on in his memory.
[ترجمه ترگمان]خوشمزگی آن ظرف عجیب هنوز در حافظه اش باقی می ماند
[ترجمه گوگل]خوشمزه غذای عجیب و غریب هنوز در حافظه اش قرار دارد
[ترجمه گوگل]خوشمزه غذای عجیب و غریب هنوز در حافظه اش قرار دارد
3. Learn about the deliciousness of french pressed coffee in this free video clip about using a french coffee press.
[ترجمه ترگمان]در مورد the قهوه pressed فرانسه در این کلیپ ویدئویی آزاد در مورد استفاده از یک فشار قهوه فرانسوی یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]در مورد چای خوشمزه قهوه فشرده فرانسوی در این کلیپ ویدئویی رایگان در مورد استفاده از یک فنجان قهوه فرانسوی یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]در مورد چای خوشمزه قهوه فشرده فرانسوی در این کلیپ ویدئویی رایگان در مورد استفاده از یک فنجان قهوه فرانسوی یاد بگیرید
4. Drink in the deliciousness of good food and good thoughts.
[ترجمه ترگمان]به خاطر غذاهای خوب و فکرهای خوب بخور
[ترجمه گوگل]نوشیدن غذای خوب و افکار خوب را دوست داشته باشید
[ترجمه گوگل]نوشیدن غذای خوب و افکار خوب را دوست داشته باشید
5. The attachment of deliciousness with natural nutritious foods is in fact one of the basic values set by Nature.
[ترجمه ترگمان]دلبستگی deliciousness با غذاهای مغذی طبیعی در واقع یکی از ارزش های اصلی تنظیم شده توسط طبیعت است
[ترجمه گوگل]پیوستگی خوشمزه با غذاهای مغذی طبیعی در واقع یکی از ارزشهای اساسی طبیعت است
[ترجمه گوگل]پیوستگی خوشمزه با غذاهای مغذی طبیعی در واقع یکی از ارزشهای اساسی طبیعت است
6. The excellent chef offers feast with exquisiteness deliciousness, nutrition and health one after another.
[ترجمه ترگمان]آشپز عالی غذا را با ترکیبی از deliciousness، تغذیه و سلامتی بعد از دیگری جشن می گیرد
[ترجمه گوگل]سرآشپز بسیار عالی با توجه به خوابیده بودن، تغذیه و سلامتی یکی پس از دیگری می دهد
[ترجمه گوگل]سرآشپز بسیار عالی با توجه به خوابیده بودن، تغذیه و سلامتی یکی پس از دیگری می دهد
7. We eat cooked rice, not for deliciousness, and do not have to go to a big restaurant.
[ترجمه ترگمان]ما برنج پخته شده را می خوریم، نه برای deliciousness، و مجبور نیستیم به یک رستوران بزرگ برویم
[ترجمه گوگل]ما برنج پخته شده، نه برای خوشمزه، و نه مجبور به رفتن به یک رستوران بزرگ است
[ترجمه گوگل]ما برنج پخته شده، نه برای خوشمزه، و نه مجبور به رفتن به یک رستوران بزرگ است
8. Would you like to enjoy double deliciousness, double gourmet's luck and double pleasantness the northern southern snacks afford?Please come to our bar.
[ترجمه ترگمان]آیا دوست دارید از deliciousness دوگانه، یک خوش شانسی دوبرابر، و خوشآیندی دو طرفه در شمال وعده های جنوب لذت ببرید؟ لطفا به طرف بار ما بیایید
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید لذت بردن از دو خوشمزه، خوش شانس دو برابر لذت بخش و دو برابر لذت بردن از تنقلات در شمال جنوبی؟ لطفا به نوار ما می آیند
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید لذت بردن از دو خوشمزه، خوش شانس دو برابر لذت بخش و دو برابر لذت بردن از تنقلات در شمال جنوبی؟ لطفا به نوار ما می آیند
9. However, tasty food is sometimes a combination of deliciousness and danger.
[ترجمه ترگمان]اما غذای خوش مزه گاهی ترکیبی از deliciousness و خطر است
[ترجمه گوگل]با این حال، غذای خوشمزه گاهی ترکیبی از خوشمزه و خطر است
[ترجمه گوگل]با این حال، غذای خوشمزه گاهی ترکیبی از خوشمزه و خطر است
10. Metro, the world's top cash and carry business corporation was the platinum food sponsor of the dinner party, provided a feast with exquisiteness deliciousness of the highest quality for the guests.
[ترجمه ترگمان]مترو، پول نقد برتر جهان و شرکت تجاری، حامی غذاهای پلاتین در مهمانی شام بود، در حالی که with exquisiteness از بالاترین کیفیت برای میهمانان محسوب می شد
[ترجمه گوگل]مترو، پول نقد و حمل و نقل شرکت های بزرگ در جهان، حامی غذای پلاتین در مهمانی شام بود، جشن هایی با لذت نفیس با بالاترین کیفیت برای مهمانان ارائه می داد
[ترجمه گوگل]مترو، پول نقد و حمل و نقل شرکت های بزرگ در جهان، حامی غذای پلاتین در مهمانی شام بود، جشن هایی با لذت نفیس با بالاترین کیفیت برای مهمانان ارائه می داد
11. Freshly-made fish:In the south, the fishes are mostly freshly-made to keep the deliciousness of them.
[ترجمه ترگمان]ماهی ساخته شده: در جنوب، ماهی ها عمدتا برای نگه داشتن the از آن ها ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]ماهی تازه ساخته شده: در جنوب، ماهی ها بیشتر تازه ساخته شده اند تا خوشمزه ای از آنها حفظ شود
[ترجمه گوگل]ماهی تازه ساخته شده: در جنوب، ماهی ها بیشتر تازه ساخته شده اند تا خوشمزه ای از آنها حفظ شود
12. I knew, of course, that most vegetables, to be enjoyed in their full deliciousness, must be picked fresh and cooked at once .
[ترجمه ترگمان]البته من می دانستم که بیشتر سبزیجات در deliciousness کامل خود از آن برخوردار خواهند شد و فورا پخته و پخته شوند
[ترجمه گوگل]من البته میدانستم که بیشتر سبزیجات باید از خوشمزه خوشمزه لذت ببرند آنها باید تازه و به طور همزمان پخته شوند
[ترجمه گوگل]من البته میدانستم که بیشتر سبزیجات باید از خوشمزه خوشمزه لذت ببرند آنها باید تازه و به طور همزمان پخته شوند
13. Thanks to the invention of fire, human beings could taste the deliciousness of cooked food for thousands of years.
[ترجمه ترگمان]به لطف اختراع آتش، انسان ها می توانند the غذاها را برای هزاران سال مزه کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به اختراع آتش، انسانها می توانند طعم خوشمزه غذای پخته را برای هزاران سال سیر کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به اختراع آتش، انسانها می توانند طعم خوشمزه غذای پخته را برای هزاران سال سیر کنند
پیشنهاد کاربران
خوشمزیجات :D
کلمات دیگر: