(انگلیس) گاوصندوق، صندوق آهنین، صندوق پول
cash box
(انگلیس) گاوصندوق، صندوق آهنین، صندوق پول
انگلیسی به انگلیسی
• box for holding money, safe
جملات نمونه
1. The empty cash box lay gaping open in one corner.
[ترجمه ترگمان]جعبه پول خالی در گوشه ای باز بود
[ترجمه گوگل]جعبه پول نقد خالی باز در یک گوشه
[ترجمه گوگل]جعبه پول نقد خالی باز در یک گوشه
2. The cash box was kept in the safe at the back of the shop.
[ترجمه ترگمان]صندوق پول در صندوق عقب مغازه نگهداری می شد
[ترجمه گوگل]جعبه پول نقد در پشت در مغازه امن نگه داشته شد
[ترجمه گوگل]جعبه پول نقد در پشت در مغازه امن نگه داشته شد
3. Phone cash goes Thieves broke into a cash box in a telephone kiosk at Braintree railway station and stole about £300.
[ترجمه ترگمان]پول نقد وارد یک صندوق پول نقد در یک کیوسک تلفن در ایستگاه راه آهن برین شد و ۳۰۰ پوند دزدید
[ترجمه گوگل]پول نقد تلفن می رود دزدان به یک صندوق پول نقد در یک کیوسک تلفن در ایستگاه راه آهن Braintree فرو ریختند و حدود 300 پوند به سرقت رفته بودند
[ترجمه گوگل]پول نقد تلفن می رود دزدان به یک صندوق پول نقد در یک کیوسک تلفن در ایستگاه راه آهن Braintree فرو ریختند و حدود 300 پوند به سرقت رفته بودند
4. Clinic raided: Burglars stole about £100 from a cash box at the clinic in Zetland Street, Northallerton.
[ترجمه ترگمان]کلینیک مورد حمله قرار گرفت: Burglars در حدود ۱۰۰ پوند از یک صندوق پول نقد در کلینیک \"Zetland استریت،\" سرقت کرد
[ترجمه گوگل]کلینیک مورد حمله قرار گرفت سرقت از 100 پوند از صندوق پول نقد در کلینیک در خیابان زلاتان، Northallerton سرقت شد
[ترجمه گوگل]کلینیک مورد حمله قرار گرفت سرقت از 100 پوند از صندوق پول نقد در کلینیک در خیابان زلاتان، Northallerton سرقت شد
5. Responsibility for the photocopier cash box.
[ترجمه ترگمان]مسئولیت جعبه دستگاه فتوکپی
[ترجمه گوگل]مسئولیت جعبه نقدی فتوکپی
[ترجمه گوگل]مسئولیت جعبه نقدی فتوکپی
6. Jewellery has always been the Arabian woman's cash box.
[ترجمه ترگمان]jewellery همیشه صندوق اسکناس هزار زن بوده
[ترجمه گوگل]جواهرات همیشه جعبه پول نقد عربستان بوده است
[ترجمه گوگل]جواهرات همیشه جعبه پول نقد عربستان بوده است
7. She is accused of stealing from the petty cash box.
[ترجمه ترگمان]اون متهم به دزدی از جعبه پول بود
[ترجمه گوگل]او متهم به سرقت از جعبه پول نقد است
[ترجمه گوگل]او متهم به سرقت از جعبه پول نقد است
8. Put the cash payment into cash box and close the cash drawer.
[ترجمه ترگمان]پول نقد رو بده به صندوق پول و کشوی پول ها رو ببند
[ترجمه گوگل]پرداخت پول نقد را به صندوق پول بگذارید و کشو پول نقد را ببندید
[ترجمه گوگل]پرداخت پول نقد را به صندوق پول بگذارید و کشو پول نقد را ببندید
9. Put cash payment into cash box and cash drawer.
[ترجمه ترگمان]پول نقدی رو بده به صندوق پول و کشوی پول
[ترجمه گوگل]پرداخت نقدی را به جعبه نقدی و کشو پول نقد
[ترجمه گوگل]پرداخت نقدی را به جعبه نقدی و کشو پول نقد
10. He grabbed my cash box.
[ترجمه ترگمان]اون جعبه پول منو برداشت
[ترجمه گوگل]او جعبه پول نقد من را گرفت
[ترجمه گوگل]او جعبه پول نقد من را گرفت
11. The imprest would also be £ 7 so that the petty cash box contains £20 for the next day.
[ترجمه ترگمان]imprest همچنین ۷ پوند خواهد بود به طوری که صندوق پول نقد کوچک، ۲۰ پوند برای روز بعد داشته باشد
[ترجمه گوگل]بازپرداخت نیز 7 پوند خواهد بود به طوری که جعبه پول نقد شامل 20 پوند برای روز بعد است
[ترجمه گوگل]بازپرداخت نیز 7 پوند خواهد بود به طوری که جعبه پول نقد شامل 20 پوند برای روز بعد است
12. Possibly somewhere between 1901 and the present, Bobsworth had been caught with his hand in the cash box.
[ترجمه ترگمان]احتمالا جایی میان سال ۱۹۰۱ و زمان حاضر، Bobsworth با دستش در جعبه پول گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]احتمالا در جاهایی بین سال 1901 و امروز، بابسورث دستش را در جعبه پول نقد گرفت
[ترجمه گوگل]احتمالا در جاهایی بین سال 1901 و امروز، بابسورث دستش را در جعبه پول نقد گرفت
13. They were arrested three weeks later in Liverpool when they were again seen to remove the cash box from a kiosk.
[ترجمه ترگمان]آن ها سه هفته بعد در لیورپول دستگیر شدند که بار دیگر آن ها را دیدند که جعبه پول نقد را از یک کیوسک برداشته اند
[ترجمه گوگل]آنها سه هفته بعد در لیورپول دستگیر شدند، زمانی که آنها مجددا دیده می شد جعبه پول نقد را از کیوسک بردارند
[ترجمه گوگل]آنها سه هفته بعد در لیورپول دستگیر شدند، زمانی که آنها مجددا دیده می شد جعبه پول نقد را از کیوسک بردارند
14. He opened his safe and drew out a petty cash box.
[ترجمه ترگمان]او گاوصندوق را باز کرد و جعبه کوچکی را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او امن خود را باز کرد و جعبه نقدی کوچک را کشید
[ترجمه گوگل]او امن خود را باز کرد و جعبه نقدی کوچک را کشید
15. He's been pinching money from the cashbox.
[ترجمه ترگمان]اون از the پول گرفته
[ترجمه گوگل]او پول را از صندوق پول خرج کرده است
[ترجمه گوگل]او پول را از صندوق پول خرج کرده است
16. Go to Cashbox KTV, allow you to revel in their own voice inside.
[ترجمه ترگمان]برو به cashbox KTV، به تو اجازه بده که از صدای خودشان لذت ببری
[ترجمه گوگل]به Cashbox KTV بروید، به شما اجازه می دهد تا صدای خود را در داخل بیابید
[ترجمه گوگل]به Cashbox KTV بروید، به شما اجازه می دهد تا صدای خود را در داخل بیابید
17. Especially in the important locale such as bank, cashbox and military storage, the reliable and intelligentized monitoring system have heavy demand market.
[ترجمه ترگمان]به خصوص در مناطق مهم مانند بانک، cashbox و ذخیره نظامی، سیستم نظارتی قابل اعتماد و intelligentized بازار تقاضای سنگینی دارد
[ترجمه گوگل]به خصوص در مکان های مهم مانند بانک، صندوق ذخیره سازی و ذخیره سازی نظامی، سیستم نظارت بر قابل اعتماد و هوشمندانه بازار بازار تقاضای سنگین دارد
[ترجمه گوگل]به خصوص در مکان های مهم مانند بانک، صندوق ذخیره سازی و ذخیره سازی نظامی، سیستم نظارت بر قابل اعتماد و هوشمندانه بازار بازار تقاضای سنگین دارد
18. They range from huge buildings like Cashbox to smaller restaurants with a special room for singing.
[ترجمه ترگمان]آن ها از ساختمان های عظیم مانند cashbox تا رستوران های کوچک تر با یک اتاق ویژه برای خواندن، فاصله دارند
[ترجمه گوگل]آنها از ساختمان های بزرگ مانند صندوق پستی تا رستوران های کوچکتر با یک اتاق مخصوص برای آواز استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از ساختمان های بزرگ مانند صندوق پستی تا رستوران های کوچکتر با یک اتاق مخصوص برای آواز استفاده می کنند
19. George reached into his cashbox and took all the bills from the top section--close to six thousand dollars.
[ترجمه ترگمان]جورج دستش را به جیبش برد و همه اسکناس ها را از قسمت بالا گرفت، نزدیک به شش هزار دلار
[ترجمه گوگل]جورج به صندوق صندوق خود رسیده و تمام صورتحساب ها را از بخش بالا گرفته است - نزدیک به شش هزار دلار
[ترجمه گوگل]جورج به صندوق صندوق خود رسیده و تمام صورتحساب ها را از بخش بالا گرفته است - نزدیک به شش هزار دلار
20. We suspected him of removing the cashbox.
[ترجمه ترگمان] ما بهش مظنون بودیم که \"cashbox\" رو از بین ببره
[ترجمه گوگل]ما مشکوک او را به از بین بردن صندوق
[ترجمه گوگل]ما مشکوک او را به از بین بردن صندوق
21. He left the kitchen and picked up the hotel cashbox from his office in the foyer.
[ترجمه ترگمان]از آشپزخانه بیرون رفت و هتل cashbox را از دفترش در سرسرا برداشت
[ترجمه گوگل]او آشپزخانه را ترک کرد و صندوق امانات هتل را از دفتر خود در فضای باز برداشت
[ترجمه گوگل]او آشپزخانه را ترک کرد و صندوق امانات هتل را از دفتر خود در فضای باز برداشت
22. However many kinds of the intelligent access control system are used in jail, cashbox of bank, channels of airport and computer's room.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از انواع سیستم کنترل دسترسی هوشمند در زندان، cashbox از بانک ها، کانال های فرودگاه و رایانه مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]با این حال بسیاری از انواع سیستم کنترل هوشمند هوشمند در زندان، صندوق صندوق، کانال های فرودگاه و اتاق کامپیوتر استفاده می شود
[ترجمه گوگل]با این حال بسیاری از انواع سیستم کنترل هوشمند هوشمند در زندان، صندوق صندوق، کانال های فرودگاه و اتاق کامپیوتر استفاده می شود
23. While the workers' wage has been screwed down to the last cent, the bosses have plunged into the cashbox up to their elbows.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست مزد کارگران به آخرین درصد کاهش یافته است، روسا در حالی که آرنج های آن ها را بالا می برند، خود را به درون cashbox انداخته اند
[ترجمه گوگل]در حالیکه دستمزد کارگران تا سده گذشته کاهش یافته است، کارفرمایان به صندوق خود تا آرنج خود رسیده اند
[ترجمه گوگل]در حالیکه دستمزد کارگران تا سده گذشته کاهش یافته است، کارفرمایان به صندوق خود تا آرنج خود رسیده اند
24. The husband : But, full 4 days of keys that I did not find cashbox .
[ترجمه ترگمان]شوهر: اما چهار روز پر از کلید که من cashbox را پیدا نکردم
[ترجمه گوگل]شوهر اما 4 روز کامل از کلید که من جعبه پول پیدا نشد
[ترجمه گوگل]شوهر اما 4 روز کامل از کلید که من جعبه پول پیدا نشد
25. Secret sharing provides a scheme to assign power, for example, nuclear button, cashbox key of bank, etc.
[ترجمه ترگمان]به اشتراک گذاری محرمانه طرحی برای تخصیص قدرت، برای مثال، کلید هسته ای، کلید cashbox بانک و غیره را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]به اشتراک گذاری راز برنامه ای برای اعطای قدرت فراهم می کند، به عنوان مثال، دکمه ی هسته ای، کلید پول نقد بانک، و غیره
[ترجمه گوگل]به اشتراک گذاری راز برنامه ای برای اعطای قدرت فراهم می کند، به عنوان مثال، دکمه ی هسته ای، کلید پول نقد بانک، و غیره
کلمات دیگر: