کلمه جو
صفحه اصلی

castigation


تنبیه، مجازات، تادیب

انگلیسی به فارسی

تسلیم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of rebuking, severely criticizing, or punishing, especially in a public forum.

- The newspaper's castigation of the sheriff provoked many to defend his actions.
[ترجمه ُسعید اصغری] انتقاد روزنامه از کلانتر خیلی ها را بر ان داشت تا او پاسخگوی اعمالش باشد
[ترجمه ترگمان] انتقاد روزنامه از کلانتر بسیاری را برانگیخت تا از اقداماتش دفاع کند
[ترجمه گوگل] انفجار روزنامه از کلانتر موجب شد تا بسیاری از اعمال خود را دفاع کنند

• severe punishment, chastisement, strong criticism

جملات نمونه

1. It's revelation, soul castigation, Fire will burn us away, We are the seven.
[ترجمه ترگمان]این فاش شدن روح است، آتش نفس و آتش ما را آتش خواهد زد، ما هفت نفر هستیم
[ترجمه گوگل]این وحی، غیبت روح، آتش ما را سوزاند، ما هفت نفر هستیم

2. That coinage led to the general castigation of young adults by their elders in that indulgent era as the Me Generation, preoccupied with material gain and "obsessed with self. "
[ترجمه ترگمان]این سکه به انتقاد عمومی بزرگسالان جوان توسط بزرگ ترهای خود در آن دوران با گذشت زمان به عنوان نسل من منجر شد که با کسب منافع مادی و \"وسواس به نفس\" درگیر بود
[ترجمه گوگل]این سکه به منجر شدن به اغوا کردن جوانان بزرگسالان توسط بزرگان آنها در آن دوران افتخار به عنوان نسل من منجر شد، مضطرب با سود مادی و 'وسواس با خود '

3. It's revelation, soul castigation, Fire will burn us away.
[ترجمه ترگمان]این وحی است، نفس castigation، آتش ما را آتش خواهد زد
[ترجمه گوگل]این وحی است، خشم روحانی، آتش ما را می سوزاند

4. Some people believe that work is a better means of order and discipline than chain and castigation.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که کار ابزار بهتری برای نظم و انضباط است تا زنجیره و انتقاد
[ترجمه گوگل]بعضی افراد معتقدند که کار ابزار بهتر و نظم بیشتر نسبت به زنجیر و ترس است

5. Admittedly, Norton-Taylor castigates the food industry as well as the landowners and the farmers - he spreads his castigation very evenly.
[ترجمه ترگمان]مسلما، نورتون - تیلور در صنعت مواد غذایی و همچنین مالکان و کشاورزان قدردانی خود را به طور مساوی پخش می کند
[ترجمه گوگل]درست است که نورتون-تیلور صنعت مواد غذایی و همچنین زمینداران و کشاورزان را از بین می برد

6. Ever since its presentation, the Little Women's Prose receives much scold and castigation.
[ترجمه ترگمان]از زمان معرفی آن، نثر زنان کوچک انتقاد و سرزنش زیادی را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]از زمان ارائه آن، پروسهای کوچولوهای زن بسیار ترسناک و ترسناک است

7. At the same time, the division system exists a lot of castigation what can't meet the requirements of the urbanization and the economic development.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، سیستم تقسیم مقدار زیادی از آنچه که نمی تواند پاسخگوی نیازهای شهرنشینی و توسعه اقتصادی باشد وجود دارد
[ترجمه گوگل]در عین حال، سیستم تقسیم وجود دارد بسیاری از تکان دادن چیزی است که نمی تواند نیازهای شهرنشینی و توسعه اقتصادی را برآورده کند

8. At the same time, we should consummate the credit law system and the supervision of the market, build effective castigation mechanism of breaking faith, and enhance the honor notion of the public.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، ما باید سیستم قانون اعتباری و نظارت بر بازار را تکمیل کنیم، مکانیزم انتقاد موثر را از شکستن ایمان بسازیم و مفهوم شرافت عمومی را افزایش دهیم
[ترجمه گوگل]در عین حال، ما باید سیستم قانون اعتباری و نظارت بر بازار را به اتمام برسانیم، مکانیسم موثر تضعیف شکستن ایمان را بسازیم و مفهوم احترام عمومی را تقویت کنیم

پیشنهاد کاربران

انتقاد شدید، سرزنش


کلمات دیگر: